!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلسله عشق» ثبت شده است

۱۹
شهریور
۹۲


دهه کرامت،دهه اول ماه ذی‌العقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه(علیهالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) می‌باشد.این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.

مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.

مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.

دهه کرامت تداعی کننده عزم و قاطعیت و اراده آهنین زنان بزرگ و بانوان و الامقام و گرانقدر جهان می‌باشد.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمانی است و این که می‌توانند رهبری دل‌های صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهده‌دار بشوند.

دهه کرامت یادآور زهرا و زینب (علیهما‌السلام) است.

تمام مفاهیم سازنده‌ای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی می‌شوند چرا که حرم حضرت معصومه و امام رضا (علیهماالسلام) کانون دعا و قرآن و نیایش و … است.

دهه کرامت یادآور تمام خوبی‌هاست. و یادآور جمال انسانی است

  • قاصدک
۰۲
شهریور
۹۲

http://www.uploadtak.com/images/x628_kljklj.jpg

  • قاصدک
۲۳
فروردين
۹۲

این روزها روزهای فاطمه

و این شب ها

شب های علی است!


ای یاس شکسته...

با رفتنت

روزها ترک برداشتد

و پیشانی روزگار شکست!


ای یاور حیدر

دیگر...

بی تو... زیباترین غزل های دنیا به چشم نمی آید؛

بی تو... کوچه های مدینه خاموش است؛

بی تو... روزهای علی همه مثل شب است؛

بی تو... زینب عقده های دلش را به که گوید؛


تو رفتی...

و علی تنهاتر از تنها شد؛

تو رفتی...

حسنین زانوی غم بغل گرفتند؛

و تو رفتی

و دردت دوا شد!

اما بال های علی شکست!!


و اندوه... که ما هنوز

معنی اندوه وارهایت را نمی فهمیم

و تو هنوز

در میان ما ناشناخته ای

و واژه ها

در بیان تو لال و خموش!

  • محمدحسین کاوری
۱۳
دی
۹۱

کاروان می آید از شهر دمشق

بر سر خاک شه سلطان عشق

کاروان با خود رباب آورده است

بهر اصغر شیر و آب اورده است

کاروان آمد ولی اکبر نداشت

ام لیلا شبه پیغمبر نداشت

کاوان آمد ولی ساقی نبود

بر بنی هاشم بجز آهی نبود

کاروان آمد ولی....


  • محمدحسین کاوری
۲۸
آذر
۹۱



شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها السلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:

عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته

بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود:


عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه

نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را

شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.


بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل

دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با

غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم

رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از

عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه

او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.


خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند.

رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه

کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر

مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید.


بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت:

پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه

کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی

صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به

چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر

سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.


دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر

ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به

سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل

دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141
  • محمدحسین کاوری
۲۴
آذر
۹۱


بُغض‌ در گلو ...پلک‌، بسته‌ام....‌


عصر جمعه‌ است‌... دل‌ شکسته‌ام‌....

از وصال‌ تو...دل‌ نمی‌کنم‌...


طعنه‌ها ولی‌ ...کرده‌ خسته‌ام‌...


کوچه‌ را ز شوق‌....صُبح‌ رُفته‌ام‌....


در خیال‌ خود..با تو بارها...راز گفته‌ام‌...


باز شد غروب...‌تو نیامدی‌...دل‌ گرفته‌ام‌....


مانده‌ دیده، اشکبار من...‌منتظر به‌ دشت‌...


منتظر به‌ راه‌...جمعه‌ هم‌ گذشت..

  • محمدحسین کاوری
۲۳
آذر
۹۱



تفاوت‌های «حسین» و «حوسین»

1- حسین علیه السلام یکی بیشتر نیست، امام حوسین‌ها متفاوت است و حوسین این مداح با حوسین آن مداح فرق می کند.
2- یاران حسین علیه السلام او را بنده خدا می دانند، ولی یاران حوسین فریاد حوسین اللهی سر می دهند.
3- حسین علیه السلام نماز را در بحبوحه جنگ در اول وقت به جای می آورد، اما حوسین نماز صبح را فدای مجالس شبانه می کند.
4- درد حسین علیه السلام درد دین و شرافت انسان
ی بود، اما همه مشکل حوسین عطش و سیراب کردن بستگانش بود .
5- ظهر عاشورا در مجلس حسین علیه السلام صدای الله اکبر و حی علی الصلوه به گوش می رسد، اما در مجلس حوسین فریاد حوسین حوسین به جنگ اذان می رود.
6- حسین علیه السلام را باید از مطهری ها شناخت، اما حوسین را در لابلای آواز ناعالمان و ناعارفان باید جست.
7- حسین علیه السلام برای تمام سال زنده است و الگویی برای هر لحظه زندگی ماست، اما حوسین فقط ده روز سال جلوه می کند و بقیه سال بهانه ای است برای دور هم جمع شدن دوستان.
8- دوستان حسین علیه السلام ناخودآگاه خون گریه می کنند اما دوستان حوسین خودآگاه خودزنی و مجلس گرمی می کنند و هر کس کبودی صورت و سینه اش بیشتر باشد مقرب تر است .
9- حسین علیه السلام برای گفتن حرف خود به چیزی نیاز ندارد اما حوسین به طبل و بوق و کرنا و سبک پاپ نیاز دارد.
10- در مجلس حسین علیه السلام رسیدن به معرفت مهم است، اما در مجلس حوسین ترتیب صفها و ریتم نوحه و بالا و پایین پریدن‌ها.
11- حرارت حسین علیه السلام هرگز در دل‌ها سرد نمی شود، اما حرارت حوسین بعد از یک شور زدن سرد می شود .
12- عاصیان و گنهکاران برای شفاعت و توبه به مجلس حسین علیه السلام می روند، اما در مجلس حوسین برای مجلس گردانی و ندانسته گاهی با مزاحمت برای دیگران وآلودگی به گناه.
13- حسینی ها قبولی را به اطاعت از خدا و خلوص نیت و پاکی دل می دانند، اما حوسینی ها می گویند: هر چه می خواهد دل تنگت بکن فقط یا حوسین فراموش نشود .


آنکه در کربلای 61 هجری به شهادت رسید امام حسین (ع) بود نه حوسین!

اگر شیعه حسین هستیم ،
حسینی باشیم و آزاده.

  • محمدحسین کاوری
۱۶
آذر
۹۱

دستی از غیب
«همین جا استراحت می کنیم. لبی تر می کنیم و دوباره راه میفتیم!» وقتی رهبر گروه این حرف را فریاد زد، بقیه ای نعره ای در موافقت با آن کشیدند و اسبها را در کنار کاروان سرا، به طویله دار سپردند.
در اتاق بزرگی، دور هم نشستند و جام شراب را یکی پس از دیگری سر می کشیدند. سر گروه، صندوقچه ی کوچکی که در پشت زین اسب بسته بود، در آورد و وسط مجلس گذاشت. با یک دست، جامش را نگه داشته بود و با دست دیگر، سر خون آلودی را از صندوقچه بیرون آورد و نگاهی به آن کرد و به دست دیگری داد.
چند دقیقه ای، سر، دست در دست می گشت تا اینکه نگاه تک تک شان بر دستی افتاد که با قلمی آهنین بر روی دیوار می نوشت:

                      «اترجوا امّةً قَتَلَت حسیناً// شفاعةَ جدِّهِ یومَ الحسابِ»

          آیا امتی که حسین را کشتند، امید شفاعت جد او را در روز قیامت دارند؟!

هنوز قلم در حال نوشتن بود که همگی جامها را بر زمین انداختند و گریختند...

منبع: سید بن طاووس، لهوف، ص 227
به نقل از سایت مستور

  • محمدحسین کاوری
۰۵
آذر
۹۱
قال زینب(س):

«مارایت الا جمیلا»
؛


جز زیبایی چیزی ندیدم
!

  • محمدحسین کاوری
۰۵
آذر
۹۱

خواستم بگویم:

الهم عجل لولیک الفرج

یادم افتاد

حسین (ع) را منتظرانش کشتند

گفتم : اعوذ بالله من نفسی ....


  • محمدحسین کاوری