!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلسله عشق» ثبت شده است

۰۵
آذر
۹۱

زبان حال امام سجاد(ع)


خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم

از چه پس این شعله ها یار دل آزارم شده

ای فلک جان مرا هر چند میخواهی بسوز

مدتی هست از عذاب سوختن کارم شده

خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند

در شب تنهاییم تنها همین یارم شده

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم به تب

از چه پس این شعله ها شمع شب تارم شده

بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست

دود آتش از چه پس بر چشم خون بارم شده

جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت

مردم چشمان من تنها وفادارم شده

خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده...




  • محمدحسین کاوری
۰۵
آذر
۹۱

السلام علیک یا زینب کبری(س)

بی بی جان شرمنده ایم از اینکه بهای حسینی شدن ما

بی حسین شدن تو بود

 و شرمنده تر اینکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم

  • محمدحسین کاوری
۰۵
آذر
۹۱

دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته

صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت

زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه ی صوت علی بود

چه گوشی می کند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن

به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه ی اهل تناسخ:

حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب

زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق

زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر!

قیصر امین پور

 

  • محمدحسین کاوری
۰۴
آذر
۹۱

بالاترین معانی آب، به ظهور رسیده است. از اول چنین رقم خورده

بود که مردی بیاید که همان روشنایی مصور و همان زلالیت

مجسم باشد. امروز، دامان ام‏ البنین، پر از درخشندگی نگاهی

است که خدا را زمزمه می‏کند. امروز، ام‏ البنین، نهایتی از فتوت را

تقدیم مولا علیه‏ السلام می‏کند.

عباس، یعنی معرفی غیرتی که بی ‏نظیر است با پشتوانه‏ ای از

قدرت ذوالفقار. لشکرشکنی می‏ آید که شکافنده صف جماعت

شب‏ آلودگان است. عباس، یعنی بهترین یاور کربلا، با رایت تقوا و

ولایت‏ پذیری. دلاورمرد عرصه پیکار می‏آید تا تزلزلی به ارکان یلان

پوشالی و طبل‏های توخالی بیفکند.

مولود ام ‏البنین است و جهان، تشنه پیام تازه ‏اش؛ پیامی که با

حروف سپید حمایت و وفا آغاز می‏شود و با خونی سرخ، به امضا

می‏رسد. عباس، یعنی خط بطلان بر اندیشه‏ های تیره‏ای که امان

نامه تعارفش کردند.

هر که با مضامین معطر پیامش مأنوس شود، روشن محض است

و می‏تواند دلش را ابوالفضلی بداند.


  • محمدحسین کاوری
۰۲
آذر
۹۱

برخلاف آنچه که تصور می شود:

یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک ماه نیست ...

یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش ؛

بگذار پیام و عطر گل سرخی بی نظیر ، یک عمر معطرت کند ...

صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...


  • محمدحسین کاوری
۰۲
آذر
۹۱

پس جبرئیل کجاست؟!!


خسته شد رباب..


بسکه گهواره را تکان تکان


میدهد


  • محمدحسین کاوری
۲۸
آبان
۹۱

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

حرمله بن کاهل اسدی کوفی ,آنکه کودک شیرخـوار امام حسـین (ع) را ( به نام علی اصغر , یا عبدالله رضیع ) در آغوش امام یا روی دست وی با تیر به شهادت رساند .
سالها پس از حادثه عاشورا , منهال در سفر حـج دیداری با امام سجاد (ع) داشت . حضرت پرسید :
حال حرمله چگونه است ؟ گفت : درکوفه است و زنده است . امام او را نفرین کرد که :

(( اللهم اذقه حر الحدید , اللهم اذقه حر النار ))
( خدایا سوزش و گرمای آهن و آتش را به او بچشان )

چون به کوفه برگشت , در دیدار با ( مختار ) که خروج کرده بود , ناگهان دید که حرمله را آوردند و به دستور مختار , دست و پایش را بریدند و سپس در آتش افکندند . منهال ماجرای خود با امام سجاد(ع) در دعای امام را نسبت به حرمله بیان کرد .
مختار از اینکه خواسته و دعای حضرت به دست او تحقق یافته , بسیار خوشحال بود .

  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱

********************

 

اشعار شب چهارم محرم – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

اینان کم از دو لاله احمر که نیستند

از یاوران خوب تو کمتر که نیستند

 

هر چند نور چشم من اما عزیز تر....

....از حنجر بریده اصغر که نیستند

 

هر چند سرو قامت آنها قیامت است

هرگز به دلربایی اکبر که نیستند

 

گیرم شهید گشته ، فدای تو می شوند

در کربلا سیاهی لشگر که نیستند

 

با آنچه مادر از سفر شام گفته بود

در پیج و تاب و حادثه ، بهتر که نسیتند

 احرامیان پور

  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱


حسین جان:


سائل و سینه زن و سیب ، سحر ، سوره ی فجر


سوز دل بهر عزای تو دمادم داریم...

هفت سین کرمت جور همیشه آقا...


ما فقط یک "سفر کرب و بلا" کم داریم..
  • محمدحسین کاوری
۱۹
آبان
۹۱

گفت: می دانی تپش قلب نشانه ی چیست؟

گفتم: گاهی عشق…

و گاهی او…

تپش، یعنی اعلام زندگی، به عشقت، یعنی هنوز هم زنده ام، تا برای تو بمیرم!

این روزها، بهانه ی قلب های به تپش افتاده؛

عطر سیبی است که پیچیده در هوای پاییز…

مُحرمت نزدیک است…

  • محمدحسین کاوری