!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۰
شهریور
۹۱

 

  • محمدحسین کاوری
۳۰
شهریور
۹۱

در پی اهانت اخیر به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) میزان فروش کتابهای اسلامی در لندن در مقایسه با ماههای گذشته 20 تا 30 درصد افزایش یافته است.

 

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از العربیه، طی روزهای اخیر پس از انتشار فیلم موهن به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) میزان فروش کتابهای اسلامی افزایش یافته است.

بنابر این گزارش، کتاب فروشی های غرب لندن اعلام کردند که میزان فروش کتب اسلامی در این منطقه پس از انتشار فیلم موهن به میزان 20 تا 30 درصد نسب به ماههای قبل افزایش یافته است.

کارکنان یکی از کتاب فروشی های لندن نیز در این باره اعلام کرد: بسیاری از انگلیسیها طی روزهای اخیر سوالات متعددی درباره دین اسلام از ما می پرسند، همچنین در این روزها تقاضا برای ترجمه های قرآن کریم بیشتر شده است.

فروشنده یکی از فروشگاههای واتراستون در لندن در این باره گفت : کتابهای اسلامی به زبان انگلیسی طی روزهای اخیر بیشترین فروش را در انگلیس داشته اند و این در حالی است که همواره درخواست برای کتب دینی در این کشور پایین است.

 

 

  • محمدحسین کاوری
۱۹
شهریور
۹۱

مشهدت کعبه ی عشاق ،
حرم ات قبله زائرین ،
سقاخانه ات زمزم عارفان ،
پنجره فولادت دارالشفای دردمندان ،
و ضریح مطهرت حِصن ولایت است.
ای دستگیر همه ی عالم! مانده دلان را دریاب.
دو بال بسته عشق است و کرمت دوپای خسته و سایه حرمت
نگاهم بر توست. ای بزرگ! کاری کن... دلم پر ازغربت است ، یاری کن.



شفایم ده ، ز درد بی کسی ، درد بی ثمری ، درد نارسی
شفایم ده زین جذام دلسردی ، زخم کهنه شلاقهای نامردی
رهایم کن ازین گریه های خون آلود ، از این زمین سیاه ... هوای غم آلود!
همیشه شوکت گلدسته های رویایت دلیلی بوده بر لطف دم مسیحایت
سراسر ، قدم در قدم ، رواق در رواق ، سوی تو آیم بر اشتیاق

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)

 



  • محمدحسین کاوری
۱۹
شهریور
۹۱

اعتراف

خارها

               خوار نیستند

شاخه های خشک

              چوبه های دار نیستند

میوه های کال کرم خورده نیز

                              روی دوش شاخه بار نیستند

پیش از آنکه برگ های زرد را

                       زیر پای خویش

                                   سرزنش کنی

خش خشی به گوش می رسد:

برگ های بی گناه

   با زبان ساده اعتراف می کنند

                          خشکی درخت

                            از کدام ریشه آب می خورد!!!! 

 

قیصر امین پور

  • محمدحسین کاوری
۱۹
شهریور
۹۱

اَقِلْنی عَثْرَتی وَاغْفِرْ زَلَّتی


لرزشم را نادیده بگیر و گناهم را بیامرز 


فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلی عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعآئِکَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْاِجابَةَ


زیرا که تو خود بندگانت را فرمان دادی و به دعا کردن به درگاهت مامور ساختی و اجابت دعایشان را ضمانت کردی 


فَاِلَیْکَ یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهی وَ اِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدی


پس به سوی تو ای خدا رو آوردم و به درگاه تو ای پروردگار دست حاجت دراز کردم 


فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لی دُعآئی وَ بَلِّغْنی مُنایَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجآئی


پس به عزت خودت دعایم را مستجاب کن و به آرزویم برسان و امیدم را از فضل خویش نا امید مفرما 


وَاکْفِنی شَرَّ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ مِنْ آعْدآئی یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ اِلّا الدُّعآءَ


و شر دشمنانم را از جن و انس کفایت فرما ای خدای زود گذر بیامرز کسی را که جز دعا چیزی ندارد 


فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِمل تَشآءُ یا مَن اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاءٌ وَ طاعَتَهُ غِنیً


زیرا تو هر چه را بخواهی انجام دهی ای کسی که نامش دواست و یادش شفاست و طاعتش توانگری است 


اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعِ النِّقَم


ترحم فرما بر کسی که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و زاری است ای عطا بخش نعمت ها ای برطرف کننده ی گرفتاری ها 


یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ یا عالِمًا لا یُعَلَّمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَ آلِ مُحَمَّدٍ


ای روشنی بخش وحشت زدگان در تاریکی ها ای دانای بی معلم درود فرست بر محمد و آل محمد 


وَ افْعَلْ بی مآ اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّی اللهُ عَلی رَسُولِهِ وَ الْأئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسلیمًا کَثیرًا


و انجام ده درباره ی من آنچه را که تو شایسته ی آنی و درود خدا بر فرستاده ی او آن پیشوایان با


 برکت و سلام فراوان بر همه آن ها باد


 

  • محمدحسین کاوری
۱۹
شهریور
۹۱

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.


او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.


سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن  بیاساید.


اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.


بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:


« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »


صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم



  • محمدحسین کاوری
۱۹
شهریور
۹۱

خدایا...

رحمتی کن... تاایمان ،... نام و نان برایم نیاورد ...

قوتم بخش ،... تا نانم را ،... و حتی نامم را ،

در خطر ایمانم افکنم! ...

, تا از آنانی نباشم که ،... پول دین را می گیرند

... و برای دنیا کار می کنند

بلکه از آنانی باشم که ،... پول دنیا را می گیرند ،

و برای دین کار می کنند! ...
  • محمدحسین کاوری
۱۳
شهریور
۹۱

گاو با جرئت و جسارت

 

مرغ میلیونر

جای شما خالی امشب رفتم شیر بخرم. صاحب مغازه که یکی از دوستان بنده بود گفت: "مدتی است که شیر به بازار نمی‌آید شاید به خاطر این است که می‌خواهند شیر را گران کنند"

اینجا بود که بنده شروع به تئوری پردازی در مورد این اتفاق شدم

اما نظریه و تئوری بنده: احتمالا گاوهای محترمه اعتصاب کردند. و احتمالا دلیل اعتصابشان به گرانی تخم مرغ مربوط می‌شود. ظاهراً گاوها می‌گویند: " مگه ما گاوها چیمون از مرغ‌ها کمتره؟ چرا شیر ما با این عظمتمون از تخم مرغ‌ها ارزونتر باشه؟ چرا مرغ‌ها هر روز طلاهاشونو بهتر و بیشتر میکنن ولی ما آه در بساط نداریم!"

البته جای تاسف دارد که کسی به گاوها اهمیت نمی‌دهد. آخر چرا مسئولین پاسخگو نیستند؟ شورش مرغ‌ها کافی نبود؟ حتماً باید شاهد شورش گاوها هم باشیم؟

بالأخره یا باید قیمت شیر بالا رود یا قیمت تخم مرغ پایین بیاید تا حس حسادت گاوهای محترمه برانگیخته نشود.

 

نکته: البته ناگفته نماند که نویسنده این مطالب چرت و پرت زیاد می‌نویسد. شما جدی نگیرید.

  • محمدحسین کاوری
۰۳
شهریور
۹۱





روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می‌گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می‌دارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: “لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟” و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.



  • محمدحسین کاوری
۰۳
شهریور
۹۱

با تو هستم ای بازیگر:

هر روز خودت را به رنگی در میاوری تا او خوشش بیاید. اگر رنگهایت نباشد او دیگر تورا دوست نخواهد داشت.او رنگهایت را دوست دارد نه تورا. چه تلخ!

می خواهی آلوده باشی؟! آلوده باش! بگذار درونت از سیاهی آلودگی متلاشی شود اما، اما تو را به خدایی که او را در درونت کشتی شهر را آلوده نکن. نگذار آلودگی ات به وجود انسان های پاک رسوخ کند..



  • محمدحسین کاوری