!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برای دوست» ثبت شده است

۱۴
آذر
۹۲

چرا ما مجموعه ای از دوستان متفاوت  داریم ؟
-       چگونه می شود که با تمامی آنها ارتباط داشته باشم ؟
-      زیراهریک به ما کمک می کنند که یک قسمت مشخص از درون ما  نمایان گردد .
-       وقتی با یکی از آنها هستم بسیار آدم مودبی جلوه می کنم.
-       با دیگری دوست دارم جوک بگویم.
-       با یکی از آنان راجع به موضوعات مهم تبادل نظر میکنم.
-       با دیگری راجع به هر چیز ساده ای می خندیم.
-       با مجموعه ای دیگر در کافی شاپ می نشینم و قهوه و کیک می خورم .
-       با تعدادی دیگر در مهمانی های خانوادگی شادمانه می رقصم.
-       به مشکلات یک دوست گوش داده، نظرات مشورتی  میدهم.
-       به نظرات دیگری که مرا موعظه می کند گوش فرا می دهم.
-       با بعضی از آنان به مسافرت رفته و با گرفتن عکس و فیلم لحظات خوش مشترک را جاودانه میکنم.
-       بدین سان است که جعبه گنج من شکل گرفته، جعبه ای کامل از دوستان متفاوت.
-       آنها دوستانی هستند که مرا بهتر از خودم درک میکنند.
-       که مرا در روزهای خوب و بد یاری میکنند.
-       آنها مانند قرصهای ضد افسردگی هستند که هر یک را در روزی متفاوت مصرف میکنم.
-       پزشکانی که سالها برای کشف راز طول عمر به تحقیق پرداخته اند معتقدند که وجود دوستان (جعبه گنج) برای استمرار سلامتی یک الزام است .
-       تحقیقات نشان دهنده ی این واقعیت است که در افراد اجتماعی  ریسک افسردگی و سکته قلبی  تا 50 درصد کاهش داشته  و ظاهرشان تا سی سال جوانتر را نشان می دهد.
-       من از اینکه چنین گنجی  را در اختیار دارم خرسندم.
-       برای دوستانم ارزش قائل شده و همواره تماسم را با آنها حفظ می نمایم.

ازاینکه دوستان یکدیگریم  خوشحالیم






  • قاصدک
۱۰
مهر
۹۲

اینـجــــا ، زمین ...

ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !

نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !

امّــــا ،

مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !

سلام ، تـــــولــــــیدَش !

و انــــــــقضـــایــــــــش ؛

خــــداحــــافــــظ !

  • قاصدک
۱۰
مهر
۹۲

جـــدایـــــ ـی خـــراشـ ـی اســت کـه تــا ابــد بــر صــورـت
احســ ـاس مـی مــانــد ـ ـ ـ

  • قاصدک
۱۰
مهر
۹۲

http://meme.zenfs.com/u/d3a11e253f0e6454a692de7fc629263c9cb12396.jpeg


در " نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم،

 

در" دلم " دلتنگی ام را ...

 

در " سکوتم " حرفهای نگفته ام را ...

 

در " لبخندم " غصه هایم را ...

  • قاصدک
۲۹
شهریور
۹۲
  • آدم ها ، ماهی ها را در تنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه.

    اما ماهی وقتی در دریا شناور شد ماهی است

    و قلب وقتی در خدا غوطه خورد ،قلب است...

    این که مدام به سینه ات میکوبد ماهی کوچکی است که دارد نهنگ میشود، ماهی کوچکی که طعم تُنگ آزارش میدهد و بوی دریا هوایی اش کرده...

    قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس.اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟!

    هیچکس نمیتواند نهنگی را در تُنگی نگه دارد، تو چه طور میخواهی قلبت را در سینه نگه داری؟

    و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله میشود و وقتی دریا مختصر میشود و وقتی قلب خلاصه میشود وآدم قانع.

    این ماهی کوچک ،اما بزرگ خواهد شد و این تُنگ،تَنگ خواهد شد و این آب ته خواهد کشید.

    تو اما کاش قدری دریا مینوشیدی. کاش راه آبی به نامنتها میکشیدی و کاش این قطره را به بی نهایت گره میزدی.کاش...

    بگذریم..

    دریا و اقیانوس به کنار، نامنتها و بی نهایت پیشکش.

    کاش لااقل آب این تُنگ را گاهی عوض میکردی.آب هم که بماند لجن میبندد و حیف ازین ماهی که در گِل و لای بلولد و حیف از این قلب...

  • قاصدک
۲۸
شهریور
۹۲
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی‌ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب‌های چوبکی

درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می‌درید

تا درون نیمکت جا می‌شدیم
ما پر از تصمیم کبری می‌شدیم

پاک‌کن‌هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه‌هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی بابا روی برگ

همکلاسی‌های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار

بچه‌های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن




  • قاصدک
۲۳
شهریور
۹۲

حواست هست؟

شهریور است ...

کم کم فکر باد و باران باش ...

شاید کسی تمام گریه هایش را

برای پاییز گذاشته باشد ...

 

  • قاصدک
۲۲
شهریور
۹۲

فقط بوی پاییزی که در راه است کافیست،

تا دلم به هوای بودنت

نفس بکشد...

اینجا در انتهای تابستان خیالم،

برگریزان تمام خاطراتت

غوغا می کند…


 

  • قاصدک
۱۸
فروردين
۹۲

یادم باشد بگویمت…  دیگر از آن لبخندهآ  آن هم ناگهآنی ،  نثآر چشمهآی…  بیقرآرم نکنی،،،  دلـــــــــــــــــــم  طاقت این همه عآشقی را ندارد…

 

شاید با هم بودن سخت تکرار شود…

 

اما به یاد هم بودن را هر لحظه..

 

میتوان تکرار کرد…

  • محمدحسین کاوری
۱۸
فروردين
۹۲

چشمانت

 دریایی مواج هستند

که شب های مهتابی

جزر و مدهایش

چشمان مرا

غرق خودشان

می سازند...

  • محمدحسین کاوری