!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

۱۹
ارديبهشت
۹۳


تقصیر من است اینکه کم میآیی

هرگاه شدم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگرحرفاست
. . . آدم بشوم سه شنبه هم می آیی . . .


  • قاصدک
۲۰
دی
۹۲

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

 

 

نهم ربیع الاول
 
سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت
 
آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها،

حضرت مهـدی مـوعـود (عج
)

بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــورش تبریک و تهنیت باد.
 
  • قاصدک
۲۱
آذر
۹۲

یا مهدی فاطمه



ستـاره ی من…!



تقدیم به شما آقا جان



ساده و کوتاه تنها همین ۳ کلمه :


 

برگرد ،    غمگینم ،    شکستم …

 

1375523876124792_shabhayetanhayi.ir.orig



  • قاصدک
۱۲
مهر
۹۲
از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان  (ارواحنافداه) می‌رسد، چنین عبارتی آمده است: «یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»،1

یعنی می‌خواهیم از جدایی امام عصر (سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد.

در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلََّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی»2 سپس نزدیک و نزدیک‌تر شد تا جایی که به اندازه‌ی دو کمان یا نزدیک‌تر شد.

این درخواست، مرتبه‌ی بسیار بلندی است و به همه کس داده نمی‌شود، حتی انبیای اولواالعزم اما می‌توان به آن نزدیک شد.

حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید:

خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بارالها، این حجب نور که در لسان ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.3

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نیز حجاب می‌دانند. در ادامه حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: «در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت می‌کند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله».

امام زمان (عج)

اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمی‌شود. برخی از نکات، بسیار عجیب است.

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

پس بیاییم ارتباط خود را قوی‌تر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد. امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم.

در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار می‌شدند به ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌شدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. به راستی چرا باب الله را رها کرده‌ایم؟ 

 

پی‌نوشت‌ها:

1. مفاتیح الجنان،دعای ندبه

2. نجم، آیه 9

3. شرح چهل حدیث،432

منبع:تبیان
  • قاصدک
۲۲
شهریور
۹۲

دوبــاره

ســهم مــا

از قشنــگی های عــالــم نــدیـدن استـــــ

عَـــزیـــزٌ عَلـــیَّ

اَن اَری الَـخَلقَ و لا تُریَ ...

ســخـتــ استــ خلــق را دیــدن

تــو را نــدیــدن..

ای

عــزیـــز فاطمــــه س ...

  • قاصدک
۰۸
شهریور
۹۲


روزی تو خواهی آمداز کوچه های باران


تا از دلم بشویی غم های روزگاران..........

 



تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...


  • قاصدک
۱۹
مرداد
۹۲

دست نوشته | جهان تو را میخواهد جهان در تپش آمدنت به لرزه درآمده است... بادها پراکنده در هر سو، ستم باره های خویش را بر دوش می کشند.

 

اهل زمین، ثانیه شمارها را مرتب نگاه می کنند.

یک منجی، فقط یک منجی است که می تواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصی بخشد.

درختان گیسوان پریشان خویش را فصل به فصل به دست زمان می سپارند تا زردی و سرمای زندگی را به ساعت سرسبزی جوانه هایشان برساند.

دل ها در غربت خاک، غریبه و تنها جان می دهند.

ماهیان قلب ها خشک سالی محبت و مهربانی را تاب نمی آورند.

چشم ها چشمه های خشکی شده اند که کمتر به اشک شوق می اندیشند که گریه های فراق، آنان را امان نمی دهد.

تشنگی بر اعماق و ریشه این دیار نفوذ کرده و تندیس ها تاب ایستادن را بیش از این ندارند.

کشتی های عدالت و انصاف در هیاهوی بی امواج صدایشان به گل نشسته اند و ناخدایان خدانشناس، هنوز در ادعای حق طلبی خویشند.

هر روز که عرش از صدای ضجه ستم دیدگان به لرزه درمی آید، زمین، چهار ستونش فرو می ریزد.

لرزش بر اندام آدمیان افتاده.

قدم هایشان سست شده، ایستاده اند؛ اما غبارهایی را می مانند در هوا.

هستند؛ ولی گویی کسی جز خودشان نیست!

نیستند؛ ولی چنان در خویش حل شدند که گویی هستی، جز آنها نیست.

خندانند؛ ولی در اعماق روح خویش چیزی ندارند جز اشک و عذاب.

گریانند؛ ولی نمی دانند بهانه این همه سختی و اشک چیست؟!

فضا، زمین، زمان، آسمان، دریا، انسان و هر آنچه در هستی است، در خلاءی عظیم غوطه ور است. همه چیز در حال غرق شدن است. همه چیز در حال از بین رفتن است.

همه چشم به نجات دهنده ای دوخته اند که دست های رها و خالی را بگیرد و از این فضای در حال سقوط نجات بخشد.

سخت است؛ سخت است هر روز چشم بگشایی و خورشید را ببینی که طلوع کرده، بی آنکه خبری از آمدن تو آورده باشد.

سخت است هر روز به سرخی غروب بکشانی و در تیرگی شب فرو روی، بی آنکه به آرامشش دست یابی.

سخت است تا آخر هفته روز شماری کنی و روز هفتم بلند شوی و باز هم هیچ کس را در آن سوی جاده نبینی.

سخت است پنجره را باز کنی و به دور دست ها خیره شوی و هیچ چیز جز چشم های منتظر کاج ها نبینی.

جاده های کشیده شده تا آن طرف انتظار. چشم های خیره شده به روبه رو … .

پنجره های گشوده شده، فریادرسی را می خواهد که خواب ستم و بی عدالتی را بر آشوبد.

سواری را می خواهد که منتظرانش او را از پشت شیشه های به شوق آمده، ببینند.

جهان تو را می خواهد.


  • قاصدک
۰۹
تیر
۹۲

روزگارى شهر ما ویران نبود!

دین فروشى اینقدر ارزان نبود!


صحبت ازموسیقى و عرفان نبود!

هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود!


دختران را بی حجابى ننگ بود!

رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود!


مرجعیت مظهر تکریم بود!

حکم او را عالمى تسلیم بود....


اینک اما...

پشت پا بر دین زدن آزادگى است !

حرف حق گفتن عقب افتادگى است!


آخر اى پرده نشین فاطمه(س)!!

کى رسى برداد دین فاطمه(س)؟!


  • محمدحسین کاوری
۳۰
بهمن
۹۱
کشتی نساز ای نوح، طوفان نخواهد آمد!

بر شوره زار دل ها، باران نخواهد آمد!

شاید به شعر تلخم خنده زنی تو اما!

جایی که سفره خالی ست،ایمان نخواهد آمد!

رفتی کلاس اول،این جمله را عوض کن!

آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد!


  • محمدحسین کاوری
۲۹
بهمن
۹۱
یا صاحب الزمان

اگر هنوز هم تو را آرزو می کنم؛


برای بی آرزو بودنِ من نیست؛

شاید آرزویی زیباتر از تو، سراغ ندارم .
..



  • محمدحسین کاوری