!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۳۰
تیر
۹۰

نمادهای شیطان‌پرستیایدئولوژی شیطان‌پرستی

با اینکه بین مکتب‌ها و جریانات مختلف شیطان‌پرستی، اختلاف عقاید و تئوری وجود دارد، ولی با این‌همه می‌توان چند اصل اساسی را، به عنوان اصول مشترک آنان نام برد:

آته‌ایسم:

یعنی خدایی وجود ندارد. نفی خدا و موجودات ماورای جهان مادی، از مهم‌ترین اهداف شوم این نحله‌ی فاسد است.

اصولاً بندگی و اعتقاد به خدای یگانه‌ی بی‌همتا، مانع از انجام اعمال شنیع ضدّ مذهب و ضدّ انسانی می‌شود و تنها راه ایجاد فضا برای انجام هرگونه اعمال حیوانی، فضایی است بدون خدا که اصلی‌ترین هدف این گروه به‌شمار می‌رود.

دوگانه‌نگری منفی:

شیطان‌پرستان بر این باورند که روح و جسم غیر قابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شرّ وجود ندارد. این اصل و قاعده همچن بسیاری از قواعد چنین گروه‌هایی، غیر قابل اثبات و خلاف عقل سالم است؛ چرا که در تمام دنیا نمونه‌ای مبنی بر دیدن روح به اثبات نرسیده است و نخواهد رسید و اینکه خیر و شر با هم بتوانند در فضایی مشترک باشند، بودن تعرّض به یکدیگر که به این وسیله خیر و شر مساوی پنداشته شوند، امری باطل است که خلاف آن در تمام قوانین طبیعی و عقلی موجود است. همچنین، این نظریّه خلافِ عقاید تمامی ادیان الهی است.

اُتودیسم (خودپرستی):

خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست. همچنان‌که از دیگر عقاید آن‌ها برمی‌آید، هر گروهی که بخواهد اعمالی ورای اخلاق یا قواعد عقلی و نقلی انجام دهد، ناگزیر باید به چنین قوانینی رو آورد.

ماتریالیسم:

اعتقاد به اصالت ماده و اینکه تنها شیء موجود، ماده است و هیچ امر ماورایی وجود ندارد. ماتریالیسم شاخه‌های مختلفی دارد که در هرکدام، پیدایش جهان و پدیده‌های آن به شکل خاصی بیان می‌شود. اندیشمندان در محل خود، اشکالات و ردّ این نظریه‌ها را بیان نموده‌اند.

آنتی رلیژن (ضد مذهب):

خصومت با مذاهب، خصوصاً در مورد مذاهبی که اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ دارند. مبارزه با مذاهب و ادیان الهی، زمینه‌ای مناسب برای پیدایش این فرقه‌ی فاسد است، زیرا جایی که ادیان و مذاهب تمام می‌شوند، چنین فرقه‌هایی تشکیل و پرورش می‌یابند.

هدونیسم (لذت گرایی):

اعتقاد به استفاده از لذّت در حد بالای آن، زیرا تمام لذّات در خوشی دنیایی است. و این خوشی‌ها خصوصاً لذّات جنسی، انگیزه‌ی لازم را برای کارهای روزانه فراهم می‌کنند و به هر شکلی انجام آن‌ها لازم و ضروری است. این اعتقاد باطل، سعی در نزدیک کردن انسان‌ها به خوی حیوانی دارد و این دنیا را محلّی برای لذّت و شهوت‌رانی می‌داند و می‌توان گفت این اصل نتیجه‌ی اصول قبلی است و بازگشت همه‌ی آن‌ها به پوچی، بی‌هدفی، بی‌هویّتی، و مادی‌نگری است

سیاه‌نمایی:

شیطان‌پرستی دنیایی را ترسیم می‌کند که هیچ روزنه‌ی امیدی برای آن متصوّر نیست. در چنین دنیایی، افراد هیچ امیدی به سعادت ندارند و هیچ هدفی را برای خود تصور نمی‌کنند، در نتیجه افراد تمایل به خودکشی، استفاده از مواد مخدر کشنده، خودزنی و اعمال شنیع دیگر پیدا می‌کنند. این مطلب و نتایج آن به وضوح در پایگاه‌های اینترنتیِ طرفداران و شعرهای خوانندگان شیطانی دیده می‌شود.

به یک شیطان‌پرست می‌آموزند که دنیا میان لجن است و هیچ وقت نمی‌توان در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد پس چاره‌ای جز مردن و رهایی از این دنیا نیست و راحت‌ترین راه آن خودکشی است. به وی می‌آموزند زندگی در دنیا بر اساس دروغ بنا شده، و باورهای مردم نیز پایه‌ای جز دروغ ندارد؛ لذا همه عادت کرده‌اند دروغ بگویند و حرف راست حتی اگر باشد، هیچ معنا و مفهومی ندارد. همه چیز در شیطان‌پرستی، منفی جلوه داده می‌شود. هیچ امر مثبتی وجود ندارد و همه چیز منفی است.

 

  • محمدحسین کاوری
۲۲
تیر
۹۰

سفر

 

روزی روزگاری در یک دهکده‌ی کوچک خانواده‌ای زندگی می‌کردند که نسبتاً فقیر بودند اما بین افراد آن خانواده صمیمیت خاصی وجود داشت. یک روز پدر خانواده تصمیم می‌‌گیرد برای بهبود وضعیت مالی خانواده به سفری طولانی برود. زن و بچه‌هایش به خاطر علاقه زیاد به او مانع این سفر شدند اما وی آن‌ها را توجیه کرد که این یک سفر اجباری است و به آن‌ها قول داد پس از بازگشت، وضعیت مالی آن‌ها بسیار خوب خواهد شد.

آن مرد به سفر رفت. هر روزی که می‌گذشت زن و بچه‌ی او بیشتر دلتنگش می‌شدند؛ تا اینکه یک روز نامه‌ای از طرف پدر به دست آن‌ها رسید. آن‌ها از فرط خوشحالی و به خاطر احترام فقط آن نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتند.

مدتی گذشت و یک نامه دیگر از طرف پدر به دست آن‌ها رسید. آن‌ها با این نامه همان کاری را کردند که با نامه قبلی کردند.

پس از گذشت مدتی دوباره نامه‌ای به دست آن‌ها رسید و باز هم نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتند.

سالیان سال گذشت تا اینکه پدر از سفر برگشت. به خانه خود که رسید فقط دختر کوچکش را دید که فقیرانه وسط خانه نشسته است. اما خبری از مادر، برادر و دختر بزرگ خانواده نبود. دختر به محض دیدن پدر او را در آغوش کشید.

پدر پرسید مادرت کجاست؟

دختر گفت چند سال پس از رفتن شما، مادر دچار بیماری شد و مُرد.

پدر گفت مگر نامه اوّل را نخواندید؟ من با آن نامه مقدار بسیار زیادی پول برایتان فرستادم.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیدیم و روی طاقچه گذاشتیم.

پدر پرسید برادرت کجاست؟

دختر گفت برادر بخاطر بیکاری دچار اعتیاد، فساد و افسردگی شد. الآن هم در کوچه‌ها سرگردان است.

پدر گفت مگر نامه دوم را نخواندید؟ من در آن نامه نوشته بودم که برای او پیش خودم کار خوبی پیدا کرده‌ام.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیدیم و روی طاقچه گذاشتیم.

پدر گفت خواهرت کجاست؟ دختر گفت او هم با پسر همسایه ازدواج کرد اما شوهرش از برادرم بدتر بود. او معتاد و بی مسئولیت بود. الآن خواهرم به وضع بدی دچار شده. هر روز آرزوی مرگ می‌کند.

پدر گفت مگر نامه سوم را نخواندید؟ من در آن نامه نوشته بودم که راضی نیستم با پسر همسایه ازدواج کند.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتیم...

نتیجه: ما روزی چند بار به قرآن مراجعه می‌کنیم تا ببینیم خدا چه چیزی برای ما فرستاده؟ قرآن کتابی است که هر چیزی برای سعادت بشر لازم باشد در آن وجود دارد. البته از آن جایی که آیات قرآن مثل کره زمین است و از هر طرف که به آن نگاه کنیم یک معنی می‌دهد فقط مفسرین واقعی آن می‌توانند آن را تفسیر کنند؛ یعنی چهارده معصوم. ما همیشه آن را بوسیده و روی طاقچه می‌گذاریم. آیا تا به حال شده آن را باز کنیم و از آن استفاده کنیم...؟

کتابی که قیمت ندارد...


برچسب‌ها: داستان زندگی، داستان کوتاه و آموزنده، داستان کوتاه و زیبا، داستان مردی خانواده دوست، داستان زیبا کوتاه و خواندنی، داستان قابل تأمل، قرآن با ارزش، قرآن کتاب زندگی، قرآن کتاب هدایت بشر، قرآن کتاب نجات انسان، قرآن کتاب هدایت و نجات انسان و بشر
  • محمدحسین کاوری
۱۴
تیر
۹۰

«یک خانه و دو حادثه»حرم امن الهی

خانه کعبه را همه می‌شناسید و عظمت و قداست و حرمت آن را کاملاً می‌دانید. سوره فیل را نیز در قرآن کریم خوانده‌اید و داستان فیل و ابرهه و طیر ابابیل را می‌دانید. ابرهه که فکر تخریب کعبه را در سر داشت، با سپاهی گران و بر فیل سوار، راهی حرم امن الهی شد تا کعبه را خراب کند ولی خداوندِ کعبه به او مهلت نداد و با عذابی که به وسیله طیر ابابیل و بارش سجّیل بر آن‌ها فرو فرستاد، آن‌ها را قبل از رسیدن به کعبه و اجرای نقشه‌ی شوم خود، به سزای خود رسانید و آن‌ها را در حالی که هنوز به کعبه نرسیده بودند، «کَعَصفٍ مَأکُول» شکست خورده و زمین‌گیر ساخت. این یک حادثه درباره‌ی خانه‌ی خدا، که سال وقوع آن به دلیل عظمت آن به «عام الفیل» مشهور شد.

امّا هفتاد و دو سال پس از هجرت و حدود دوازده سال پس از ماجرای غمبار کربلا، حادثه دیگری درباره‌ی خانه‌ی کعبه رخ داد که آن نیز بسیار شگفت و حیرت آور است. حتماً می‌دانید پس از مرگ معاویه، عبدالله بن زبیر نیز همچون امام حسین(علیه السلام) با یزید خبیث بیعت نکرد و روانه‌ی مکّه شده امّا از آن مکان مقدّس همراه امام خود حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) روانه عراق و کربلا نشد و از فیض همراهی امام و جانفشانی در راه آن حضرت، محروم ماند. پس از جریان کربلا و واقعه حرّه و سرانجام پس از مرگ یزید و روی کار آمدن مروانیان، برای خود از مردم بیعت گرفت و باز هم همراه امام خود که از طرف خداوند عهده دار امامت شده بود، نشد. یعنی به امام سجاد (علیه السلام)  نپیوست، بلکه خود داعیه‌ی رهبری و زعامت داشت. حکومت جبّار و تبه‌کار آن زمان، حجّاج بن یوسف ثقفی، این ستمگر ملعون را برای دستگیری و سرکوب او به مکّه فرستاد. ابن زبیر، به بست کعبه رفت و در آن‌جا متحصّن شد و به آن خانه‌ی منزّه پناه برد. حجّاج همچنان با یورش تاخت و بر کوه ابوقُبَیس، که مشرف بر کعبه‌ی شریف است، منجنیق نصب کرد و پاره سنگ‌های کوه ابوقبیس را در منجنیق نهاد و به طرف پایگاه عبادت پرتاب کرد و جایگاه قبله را ویران کرد و مطاف را منهدم ساخت و حجرالاسود را چون احجار عادی به دور انداخت و ارکان چهارگانه کعبه را در هم فرو ریخت. ولی این‌بار در آسمان طیر ابابیل پیدا نشد و دستی از غیب بیرون نیامد و کاری نکرد. در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا با ابرهه چنان شد و با حجّاج چنین؟!!! چرا خداوند آن زمان از خانه‌اش آنگونه محافظت فرمود و این زمان قبله‌گاه اینچنین ویران شد؟!!!

در جواب این سوال، عارف حکیم، فقیه و مفسّرِ نامدار اسلام، مرحوم فیض کاشانی، از محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی از کتاب «من لایحضره الفقیه» نقل می‌کند: آنچه در اصحاب فیل جاری شد، بر سر حجّاج نیامد زیرا هدف مستقیم حجّاج ویرانی کعبه نبود، بلکه منظورش دستگیری ابن زبیر بود و این مرد یعنی ابن زبیر مخالف حقّ یعنی مخالف امام معصوم زمان خود، حضرت علی بن حسین (علیهماالسلام) بود. وی با چنین فکری در منازعه با حکومت منحوس وقت، به کعبه متحصن شد و خداوند در این جریان اراده فرمود برای مردم بیان فرماید که به این ضدّ حق پناه نخواهد داد، لذا مهلت داد تا کعبه را بر سر او ویران کنند!!!

از این جریان به خوبی روشن می‌شود که ضدّیت با ولایت و امامت خاندان رسول خدا (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) آنچنان در نزد خداوند متعال مطرود است که اگر کسی با آن ذوات مقدسه مخالفت کند و ضد مقام رهبری آن‌ها باشد و آن‌ها را تنها بگذارد و یاری نکند و خود داعیه‌ی خام رهبری در سر بپروراند، اگر به کعبه هم پناه ببرد، از امان خاص الهی برخوردار نخواهد بود. (فَاعتَبِرُوا یا اُولی الاَبصار)

برگرفته از بیانات استاد محترم جناب حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی


برچسب‌ها: کعبه، خانه خدا، کعبه و دو حادثه، خانه خدا و دو اتفاق متفاوت، عام الفیل، کَعَصفٍ مَأکُول، فیل و ابرهه و طیر ابابیل، عبدالله بن زبیر، پناه بردن به کعبه، پناه بردن به خانه خدا، حجاج، عاقبت مخالفت با رهبری امت اسلامی و ولایت، فَاعتَبِرُوا یا اُولی الاَبصار
  • محمدحسین کاوری
۰۸
تیر
۹۰

اما حرف‌های خودمونی با همه دخترها

 

·        خواهر گلم؛ حیف نیست زیبایی‌های خودت رو در معرض دید چشم‌های هوسباز افراد آلوده بذاری؟ شأن تو خیلی بالاتر از اینه.

·        خداوند زیباست و زیبایی رو دوست داره. و هممون میدونیم دختر خیلی زیباتر از پسره. و دختر باید خیلی بیشتر و بهتر از این نعمت مواظبت کنه. پس خواهرم؛ در این رگبار سهمگین نگاه، چتر حجاب را فراموش نکن...

·        چند روز پیش اسمسی برام اومد که خیلی به دلم نشست و آن اسمس این بود: «خداوند زن را نمک زندگی آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد» واقعاً هم همینطوره. اگه زن نباشن اکثر مردا پلاسیده میشن! اما یک ضرب‌المثل هست که میگه: «هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به وقتی که بگندد نمک!» منظورم اینه که اگه زن با نمک فاسد بشه ناچاراً مرد هم فاسد میشه و مرد که فاسد شد جامعه به فساد کشیده میشه.

·        بعضی وقتا با خودم میگم خوش به حال دخترا. آخه این همه که اسلام به دختر و زن اهمیت داده به مرد اهمیت نداده. بزرگترین افتخار دخترا اینه که الگوی اون‌ها حضرت زهراست. بیخود نیست که میگن: «بهشت زیر پای مادران است.»

·        توی قسمت اول از این مجموعه چهار قسمتی نامه یک زن مسیحی به زنان مسلمان رو براتون نوشتم که چطور از فسادش اظهار ندامت و پشیمانی می‌کرد. به قول اون زن مسیحی، افتخار زنان مسلمان عفت و پاکدامنی اوناست. البته بعضی از زنان غربی هم هستن که به ظاهر اصلا پشیمون نیستن و می‌خوان بهانه دست دیگران ندن. این بعضی‌ها هم قضیشون مثل قضیه اون کسیه که می‌افته تو چاه؛ و برای اینکه تنها نباشه به بقیه که بیرون چاه هستن به دروغ میگه: «بیاین پایین اینجا خیلی جای خوبیه آدم کیف میکنه همتون بیاین پایین!» این افراد هم که در کثافاتشون غرق شدن، برای اینکه تنها نباشن و بقیه هم مثل اونا بشن، به دروغ از وضعیت فعلیشون اظهار رضایت می‌کنن! البته حق هم دارن! اگه اظهار رضایت نکنن می‌خوان چی بگن؟! اما باید به همون افراد هم گفت که همیشه راه برای شروع دوباره وجود داره...

·        وقتی دختر حجاب نداشته باشه، پسر هم با خودش میگه واسه چی ازدواج کنم؟! من که هر دختری بخوام در اختیارم هست! اما وقتی دختر حجابش رو حفظ کنه، پسر مجبوره ازدواج کنه. الان غرب دچار بحران خانواده شده؛ یعنی در غرب خانواده خیلی کم وجود داره. این بحران به جایی رسیده که دولت به دختر و پسر پول میده تا با هم ازدواج کنن و حداقل پنج سال بتونن همدیگرو تحمل کنن تا بچه اون‌ها زیر سایه پدر و مادر رشد کنه! نکته جالب اینجاست که به زور پول هم نمیتونن همدیگرو فقط پنج سال تحمل کنن!!!

·        غرب اون چیزی نیست که در فیلم‌ها به ما نشون میدن. در جامعه غرب، بدبخت ترین و مظلوم ترین موجود، زنه! باور کنید راست میگم. نمیدونید به بهانه آزادی (حیوانی) چه بدبختی‌ها که به سرمون نمی‌خوان در بیارن. بیاید قدر این امنیت رو بدونیم.

·        نکته آخر اینکه: بی حیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشیه نه روشنفکری؛ علامت جهالته نه تمدّن. پس مواظب باش که افراد هوسباز به بهانه آزادی، عشق، یا اینجور چیزها عفتت رو از بین نبرن. آخه آزادی و عشق به اون معنی که ما فکر می‌کنیم نیست. اگه فرصت کردی به دو لینک زیر یه سری بزن و تا آخر مطلبشو بخون.

 نامه یک زن مسیحی به زنان مسلمان

آزادی معنوی و آزادی اجتماعی


برچسب‌ها: زیبایی‌های زن و دختر، نعمت زیبایی، اسلام و اهمیت به زنان و دختران، فیلم‌های خارجی و غربی

  • محمدحسین کاوری
۰۷
تیر
۹۰
عکسهای بدون شرح از کارگاه تهیه نوشابه

واقعا دیدنیه!!!

 

برای دیدن عکس‌ها به ادامه مطلب برین

  • محمدحسین کاوری
۰۶
تیر
۹۰

اشکال:

داشتن حجاب و در پسِ پرده بودنِ زن باعث انزوا و عقب ماندنِ او از جوامع امروزی می‌شود و این با عقل هیچ انسان آزاده‌ای سازگار نیست.

برای جوابِ اشکال به ادامه مطلب بروید

  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۰
تاریخچه حجاب و فلسفه آن

حجاب در اقوام و آیین‌های مختلف: به شهادت متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت‌ها و آیین‌های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هرچند در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه‌ی حاکمان، تشدید با تخفیف یافته است ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا بصورت برهنه در اجتماع ظاهر می‌شدند، یاد می‌کنند. در اینجا به بعضی از ملت‌ها و آیین‌ها اشاره می‌کنیم...

برای دیدن ادامه متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

  • محمدحسین کاوری