!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۷ مطلب توسط «سعید» ثبت شده است

۱۰
شهریور
۹۲

اولین اروپایی ها

اولین اروپایى هایى که وارد آمریکاى شمالى شد ند- لااقل تا آن جایى که شواهد در دسترس است- نورسها (Norse) -- اسکاندیناوییها -- بودند که از گرین لند (Greenland) به سمت غرب مى رفتند. اریک سرخ (Eric The Red) حدود سال 985 در آن جا سکنى گزید. گفته مى شود که در سال 1001، پسر او، لیف (Leif)، کرانه ساحلى شمال شرقى که اکنون کانادا گفته مى شود را کاوش کرده و لااقل یک زمستان را در آن جا بسر برده است.

با این که نوشته هاى باقیمانده از نورس ها(Norse) حاکى بر آن است که دریا نوردان وایکینگ Viking) (ساحل آتلانتیک آمریکاى شمالى را تا حد باهاماس (Bahamas) کشف کرده اند، چنین ادعاهایى هنوز به اثبات نرسیده است. در سال 1963، خرابه هاى برخى از خانه هاى نورس(Norse) که قدمت آن ها به همان زمان ها مى رسد در Danse-adx-Meadow در New Foundland شمالى کشف شد که خود تا حدى ادعاهاى ذکر شده در کتیبه هاى نثرهاى نورس (Norse) را به اثبات مى رساند.

  • سعید
۰۹
شهریور
۹۲

      

گیاهی است دارای پرزهای باریک و سرخرنگ که به پرز خوشه جو شبیه است و برگهایش از برگ جو درازتر است و چوبهایش خاکی

 رنگ و همچون افتیمون بی گل است. ترکیبش از گوهر خاکی سرد و آتشین لطیف است . مزه اش تند است و به تلخی می زند .

مزاج : در درجه اول گرم و در درجه دوم خشک است .

خاصیت درمانی : بوسیله تلخی که در آن است گدازنده و لطافت بخش است ، تناول آن بند آمدگیها را باز می کند ، می زداید و اندک قبوضیتی دارد که بدن و درون را توان دهد و عفونت را جلوگیری می نماید .

مفاصل  : آب پز آن دردهای پی و دنده ها را تسکین می دهد . شربت آن در مداوای بیماریهای سرد عصب بهترین دارو است . پس لازم است کسانی که ضعف اعصاب دارند یا از سرما به بیماری عصب دچارند بر این دارو مداومت کنند .

  • سعید
۰۹
شهریور
۹۲

با سلام 

از امروز قصد دارم انشاالله یک سری مطالب                                              

در سی قسمت درباره گیاهان،داروها و مواد غذایی را منتشر کنم.

تمامی این مطالب برگرفته از کتاب شریف قانون می باشد.

این کتاب به دست مرحوم بوعلی به زبان عربی نوشته شده.

ما برای شما ترجمه ی آن مطالب را آورده ایم.

این کتاب به دست مرحوم شرفکندی به فارسی ترجمه شده.



کتاب به زبان عربی چهار مجلد می باشد اما ترجمه آن هشت مجلد به همراه نمایه موضوعی است.

مطالب ما از مجلد دو ترجمه فارسی می باشد.

با نظراتتون خوشحالمون کنید.

باشد که مقبول افتد!!!!!

بمنه و کرمه!!

  • سعید
۰۹
شهریور
۹۲


سعد بن عبداللّه قمى حکایت نماید:
روزى متجاوز از چهل مسئله از مسائل مشکل را طرح و تنظیم نمودم تا از سرور و مولایم حضرت ابومحمّد امام حسن عسکرى صلوات اللّه علیه پاسخ آن ها را دریافت نمایم .
از شهر قم به همراه بعضى دوستان حرکت کردیم ، هنگامى که وارد شهر سامراء شدیم به سوى منزل آن حضرت روانه گشته ؛ و پس از آن به منزل رسیدیم و اجازه ورود گرفتیم ، داخل منزل رفتیم .
همین که وارد شدیم ، دیدم مولایم همچون ماه شب چهارده در گوشه اتاق نشسته است و کودکى خردسال را - که چون ستاره مشترى مى درخشید - روى زانوى خود نشانیده بود.
امام عسکرى علیه السلام به ما اشاره نمود که جلو بیائید و در نزدیکى ما بنشینید.
پس طبق فرمان حضرت ، جلو رفتیم و نشستیم و سپس مسائل خود را به طور کلّى مطرح کردیم .
امام حسن عسکرى صلوات اللّه علیه پس از شنیدن سخنان و مسائل ما، اشاره به کودک نمود و اظهار داشت : اى فرزندم ! جواب شیعیان خود را بیان کن .
پس ناگهان ، آن کودک لب به سخن گشود و تمامى سؤ ال هاى ما را یکى پس ‍ از دیگرى جواب کافى داد.
و بعضى سؤال ها را پیش از آن که مطرح کنیم ، خود کودک مطرح مى نمود و جواب آن را مى داد، به طورى که همه ما مبهوت و متحیّر گشتیم که این کودک خردسال چگونه در همه علوم و فنون شناخت کافى دارد و با بیان شیوا تمامى سؤ ال هاى ما را پاسخ داده و همه افراد را قانع مى نماید؟!
پس از آن ، امام حسن عسگرى صلوات اللّه علیه متوجّه من شد و فرمود: اى سعد بن عبداللّه ! براى چه از قم به این جا آمده اى ؟
عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! چون عشق زیارت و دیدار شما را داشتم ، بدین جا آمده ام .
حضرت فرمود: پس بقیّه سؤال هائى را که تهیّه و تنظیم نموده بودى ، چه شد؟
پاسخ دادم : آماده و موجود مى باشد.
فرمود: از فرزندم و نور چشمم مهدى موعود علیه السلام آنچه مى خواهى سؤ ال کن .
و من بعضى از سؤال هاى باقى مانده را مطرح کردم ، از آن جمله عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! تاءویل و تفسیر کهیعص چیست ؟
کودک در حالى که روى زانوى پدر نشسته بود، فرمود: این حروف ، رموز و اخبار غیبى الهى است که خداوند متعال در رابطه با حضرت زکریّا پیغمبر علیه السلام بیان نموده است ؛ چون زکریّا از خداوند متعال درخواست نمود تا اسامى خمسه طیّبه - پنج تن آل عبا علیهم السلام - را تعلیم او نماید.
لذا جبرئیل علیه السلام نازل شد و آن اسامى مقدّس را به او تعلیم داد؛ و هر زمان حضرت زکریّا علیه السلام یادى از آن اسامى : (محمّد، علىّ، فاطمه ، حسن ، حسین علیهم السلام ) مى کرد، هر نوع مشکل و ناراحتى که داشت ، حلّ و بر طرف مى گردید.
امّا هرگاه نام حسین علیه السلام بر زبان جارى مى نمود و به یاد آن حضرت مى افتاد، غم و اندوه فراوانى بر او عارض مى شد؛ و افسرده خاطر مى گردید.
پس روزى اظهار داشت : خداوندا! علّت چیست که هر موقع چهار نفر اوّل را یادآور مى شوم ، دلم آرام مى گیرد؛ و چون پنجمین نفر را یاد مى کنم محزون گردیده و در چشمانم اشک حلقه مى زند؟!
خداوند متعال کهیعص را در جواب حضرت زکریّا علیه السلام برایش ‍ فرستاد؛ و تمامى اخبار و جریاناتى را که بر امام حسین علیه السلام مقدّر شده بود، به وسیله آن رموز کلّى برایش بیان نمود:
(کاف ) یعنى ؛ کربلاء و حوادث آن ، (هاء) اشاره به هلاکت و شهادت اهل بیت سلام اللّه علیهم ، (یاء) یزید - بن معاویه است - که بر امام حسین علیه السلام ظلم نمود، (عین ) اشاره به عطش و تشنگى آن حضرت و اصحاب مى باشد؛ و (صاد) صبر و استقامت آن حضرت خواهد بود.
سپس آن کودک در ادامه فرمایشات گهربارش فرمود: چون حضرت زکریّا علیه السلام این خبر را - از فرشته الهى یعنى ؛ جبرئیل امین علیه السلام - دریافت نمود، وارد مسجد شد و به مدّت چند روز در مسجد ماند و مرتّب گریه و زارى مى کرد.
و در پایان افزود: حضرت یحیى پیغمبر و امام حسین علیهماالسلام هر دو به مدّت شش ماه در رحم مادر بودند؛ و در شش ماهگى به دنیا آمدند.

  • سعید
۰۹
شهریور
۹۲

فرهنگ آمریکاى بومى

آمریکایى که به اولین اروپایى ها خوش آمد گفت بسیار بیشتر از یک بیابان خشک و خالى بود. امروزه اعتقاد بر این است که جمعیت نیمکره غربى حدودا اندازه جمعیت اروپاى غربى آن زمان بوده – قریب به چهل میلیون نفر.

تعداد آمریکایی هاى بومى ساکن در آن چه که امروزه آمریکا خوانده مى شود در آغاز مستعمره سازى هاى اروپاییان بین 2 تا 18 میلیون تخمین زده مى شود که از این میان بیشتر تاریخ نویسان به تخمین کمتر متمایل هستند. آن چه مسلم است همانا تاثیر مخرب و جبران ناپذیر بیمارى اروپا بود که از همان تماس اول با این افراد بومى، بر آن ها وارد شد. به ویژه مرض آبله باعث ویرانى بسیارى از قبایل شد و گمان برده مى شود که علت بیشتر کاهش سریع جمعیت سرخپوستان در قرن 16 میلادى این مرض بوده تا جنگ ها و زد و خوردهاى گوناگون دیگر با مهاجرین اروپایى.

       

  • سعید
۰۸
شهریور
۹۲


شب تار است و گرگان میزنند میش             دو زلفانت حمایل کن بوره پیش

از آن کنج لبت بوسی بموده                          بگو راه خدا دادم بدرویش

 

##############


به قبرستان گذر کردم کم وبیش                بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته                نه دولتمند برده یک کفن بیش


##############
 

گلی که خود بدادم پیچ و تابش                      باشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی                  گل از مو دیگری گیرد گلابش
 

##############



خدایا داد از این دل داد از این دل          نگشتم یک زمان من شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند                بر آرم من دو صد فریاد از این دل



#############


خدایا خسته و زارم ازین دل                        شو و روزان در آزارم ازین دل
مو از دل نالم و دل نالد از مو                      زمو بستان که بیزارم ازین دل


اینا هم برا حسین جون!!!!
با همدیگه اینارو میخوندیم و صفا میکردیم!
جاتون خالی.
 الان هم داره میاد اینجا....
یه وبلاگ داریم میسازیم
شصتا جلسه رسمی وغیر رسمی گرفتیم...
تازه در افق بلند مدت قراره بشه سایت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا بخیر کنه فک کنم باس با مجلس هماهنگ کنیم جلسات رو به اونجا انتقال بدیم!!!

 



  • سعید
۰۸
شهریور
۹۲
تلنبار سازان و دهکده هاى سرخپوستى
اولین گروه سرخ پوستان که به ساختن تلنبارهاى هرم شکل در آن چه که اکنون ایالات متحده نامیده می شود پرداختند آدنانها (Adenans) بودند. این گروه حدود 600 سال قبل از میلاد ساختن نقاط خاکى زیر زمینى و سنگر را آغاز نمودند. بعضى از این تلنبارهاى باقیمانده از آن دوره به شکل پرند گان و یا مارها هستند که احتمالا معناى مذهبى داشته ولى تا کنون کسى به آن ها پى نبرده است.
آدنانها (Adenans) ظاهراً جذب قبایل دیگر که هوپ ویلیانها (Hopewellians) خوانده میشوند، شده و یا به نقاط دیگر نقل مکان کردند. یکى از مهم ترین مراکز فرهنگى آن ها در جنوب اوهایو (Ohio) یافت شده که آثار هزاران مورد از این تلنبارها هنوز پا برجاست. هوپ ویلیان ها (Hopewellians) که بازرگانان ماهرى بودند به داد و ستد کالا و اجناس گوناگون در منطقه اى که شعاع آن به صدها کیلومتر مى رسید، مى پرداختند.
تا حوالى قرن پنجم هوپ ویلیانها (Hopewellians)، نیز ناپد ید شده و به تدریج راه براى تشکیل قبایل گوناگون دیگر که مرسوم به مى سى سى پى ها ((Mississippians یا تمدن تمپل موند(Temple Mound) مى باشند، گشوده شد. شهر کاهوکیا (Cahokia) که در سمت شرق سنت لوییز (St.Louis) ایالت میسورى واقع است، به گفته اى در اوایل قرن دوازده میلادى جمعیتى قریب به بیست هزار نفر داشته است. در مرکز این شهر، تنلبار خشتى عظیمى که نوک آن مسطح بود قرار داشته که ارتفاع آن سى متر و بنیاد آن سى و هفت هکتار بوده است. هشتاد تلنبار دیگر نیز در همان حوالى کشف شده است.
(اینم فقط وفقط برای الهی دستم بگیر!!)

شهرهایى همچون کاهوکیا جهت تامین غذا و آذوقه خود، به شکار، دامدارى، بازرگانى و کشاورزى متکى بودند. این افراد تحت تاثیر جوامع پیشرفته تر جنوبى، به شکل جوامع سلسله مراتبه اى قبیله اى در آمده که برده دارى در آن ها رایج و به قربانى کردن انسان مى پرداختند.
حدود سال 900 میلادى، آناسازیها(Anasazi)، نیاکان سرخپوستان هوپى (Hopi Indians) امروزى در آن چه که امروزه ایالات متحده جنوبى خوانده مى شود، شروع به ساختن دهکده هاى سرخپوستى خشتى و سنگى نمودند. این بناهاى آپارتمان گونه عجیب ویکتا اغلب در نوک صخره ها ساخته مى شد. معروف ترین آن ها " قصر صخره" (Mesa Verde) در ایالت کلرادو است که حدود 200 اتاق داشت. از بناهاى دیگر، خرابه هاى پویبلو بونیتو(Pueblo Bonito) در نوار مرزى رودخانه چاکو (Chaco) نیو مکزیکو است که 800 اتاق داشت.
شاید دولتمندترین سرخ پوستان آمریکایى پیش از کلمبوس در منطقه شمال غربى پاسیفیک زندگى مى کردند. حدود 1000 سال قبل از میلاد تهیه آذوقه و مسکن از طریق وفور ماهى و مواد خام میسر میشد. سرشارى پاتلاچ (Potlatch) این جامعه به عنوان معیاری براى زیاده روى، جشن و سرور هنوز نیز پابرجاست و نظیر آن در تاریخ آمریکاى اولیه یافت نمى شود. 
ادامه دارد......
  • سعید
۰۷
شهریور
۹۲

آمریکای اولیه!

در اوج عصر یخ، بین 34000 و 30000 سال قبل از میلاد، اکثریت آب هاى زمین در قعر قاره هاى عظیم یخى نهفته بود. در نتیجه دریاى برینگ (Bering Sea) صدها متر از سطح کنونى خود پایین تر بود و یک پل خشکى، بنام برینجیا (Beringia) بین آسیا و آمریکاى شمالى پدیدار شده بود. تخمین زده مى شود برینجیا، در منتهى الیه خود، عرضى نزدیک به 1500 کلیومتر داشته است. یک تندرا(دشتی هموار) مرطوب و بى درخت پوشیده شده از سبزه زارهای فراوان و نباتات باعث جلب حیوانات غول آسا شد که انسان هاى اولیه جهت بقا به شکار آن ها مى پرداختند.

اولین انسان هایى که پا به آمریکاى شمالى گذاشتند بدون آن که بدانند قدم به قاره اى نوین مى گذاشتند. آن ها رسم اجداد خود را طى هزاران سال پیش دنبال می کردند و از سواحل سیبرى عبور کرده و از فراز پل خشکى گذشتند.

پس از رسیدن به آلاسکا، هزاران سال دگر نیز سپرى شد تا این نخستین اتباع آمریکاى شمالى راه خود را به دهانه کوه هاى یخى عظیم جنوب باز کرده تا به نقطه اى که اکنون ایالات متحده (United States) نامیده می شود، برسند. امروزه نیز شواهد زندگى نخستین و بدوى در آمریکاى شمالى یافت مى شود. مقدار کمى از این شواهد را می توان به طور موثق به پیش از 12000 سال قبل از میلاد مربوط ساخت؛ اخیرأ یک برج دیده بانی درشمال آلاسکا کشف شده که قدمت آن تقریبأ به همان دوره می رسد. نیزه هایى نیز در نزدیکى کلاویس (Clovis) نیومکزیکو یافت شده است.

علاوه بر آن مصنوعات مشابهى نیز در برخى نقاط دیگر آمریکاى شمالى و جنوبى کشف شده که دال بر این است که حیات احتمالأ در اکثر نیمکره غربى تا قبل از 10000 سال پیش از میلاد کاملا شکل گرفته بود.

آن زمان، ماموت ها شروع به انقراض کرده و بایسون (گاو میش وحشى آمریکاى شمالى) منبع اصلى تغذ یه و پوست خام این آمریکایى هاى اولیه شدند. به مرور زمان، گونه هاى بیشتر و بیشترى - - چه از طریق شکار بیش از حد و یا بدلایل طبیعی- - منقرض مى شدند. گیاهان و دانه ها بخش مهمى ازخوراک روزانه آمریکایى هاى اولیه را تشکیل مى دادند. به تدریچ، گله ها و نخستین آثار کشاورزى پدیدار گشت. سرخ پوستان حدود 8 هزار سال قبل از میلاد، در آن چه که اکنون مکز یک مرکزى خوانده می شود، پیشرو این کار شدند و شروع به کشت ذرت، کدو و لوبیا کردند. به تدریج، این مهارت ها به سوى شمال کشیده شد.

تا حدود 3000 سال قبل از میلاد، نوع ابتدایى ذرت در دره هاى نیومکزیکو و آریزونا رشد یافت. سپس اولین نشانه هاى آبیارى پدیدار شد و تا سال 3000 قبل از میلاد، نخستین اثر حیات روستایى پدیدار گشت.

تا قرن اول میلا دى، هوهوکومها (Hohokum) در حوالى آن چه که امروز فینیکس (Phoenix)، آریزونا نامیده مى شود، سکنى گزیده بودند. مشغله آن ها ساختن تلنبارهاى هرم شکل به فرم آن چه که در مکزیک یافت مى شد و تاسیس سیستم های آبیارى و کانال هاى آب بود. 

ادامه دارد.............

  • سعید
۰۷
شهریور
۹۲

سلام 

به امید خدا از این به بعد تو این قسمت یک بخشی ایجاد میشه به نام (آمریکا شناسی).

با نظراتتون کمک کنید تا هر روز بهتر بشه.

متشکر

  • سعید
۰۷
شهریور
۹۲

پیامبر صلى الله علیه و آله به طواف خانه خدا مشغول بود، مردى را دید که پرده کعبه را گرفته و مى گوید: خدایا به حرمت این خانه مرا بیامرز!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: گناه تو چیست ؟ گفت : گناهم بزرگتر از آن است که برایت توصیف کنم . فرمود: واى بر تو، گناه تو بزرگتر است یا زمینها؟ گفت : گناه من .
فرمود: گناه تو بزرگتر است یا کوهها؟ گفت : گناه من .
فرمود: گناه تو بزرگتر است یا آسمانها؟ گفت : گناه من .
فرمود: گناه تو بزرگتر است یا عرش خدا؟ گفت : گناه من .
فرمود: گناه تو بزرگتر است یا خدا؟ گفت : خدا اعظم و اعلى و اجل است .
فرمود: واى بر تو گناه خود را برایم وصف کن . گفت : یا رسول الله ، من مردى ثروتمندم و هر وقت سائلى رو به من مى آورد که از من چیزى بخواهد، گویا شعله آتشى رو به من مى آورد.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: از من دور شو و مرا به آتش خود مسوزان ! قسم به آن که مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است ، اگر میان رکن و مقام بایستى و دو هزار سال نمازگزارى و چندان بگریى که نهرها از اشکهایت جارى شود و درختان از آن سیراب گردند، و آنگاه با بخل و لئامت بمیرى خدا ترا به جهنم مى افکند.
واى بر تو، مگر نمى دانى که خدا مى فرماید (هر که بخل کند تنها بر خود بخل مى کند.)(144)
(و هر کسى از بخل ، نفس خویش را نگاهدارد آنان رستگارانند.)(

  • سعید