!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۱ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۲
آبان
۹۲

هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله

ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله

از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود

این کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود

یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است

عبـاس و اکبــر دور او، ایـن زن خدا یا زینب است

هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله

ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله

لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون

گویـد حسینش زیــر لـب انّا الیه راجعون

نجمه نمی گیـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش

با اشک حسرت میزند شانه به موی قاسمش

هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله

ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله

در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب

بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب

وقتی رقیه پــرده محمل بـه بالا می برد

دل می برد از قافله چون نام بابا می برد


د

  • قاصدک