!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۴۳۳ مطلب توسط «محمدحسین کاوری» ثبت شده است

۲۴
مرداد
۹۰

رمضان

اوّلین بار است که آقا ابی‌عبدالله روزه گرفته فاطمه (س) شخصی را فرستاد دنبال آقا رسول الله (ص) که بابا جان یا رسول الله اوّلین بار است حسین روزه گرفته، افطار قدم رنجه کنید، خدمت شما باشیم، همه کنار سفره افطار حسین جمعند، وقت افطار که شد، آب مقابل حسین گذاشتند، وقتی خواست افطار کند یک نگاه به صورت جدّش رسول الله (ص) کرد، یا جدّا، به من چه می‌دهی افطار کنم؟ یک نگاه به صورت قشنگ حسین کرد فرمود: نصف عبادت‌های من برای آن‌هایی که تو را دوست دارند، امیرالمؤمنین فرمود حسین جان افطار کن، بابا جان به من چه می‌دهی افطار کنم؟ امیرالمؤمنین فرمود: نصف عبادت‌های من برای آن‌هایی که تو را دوست دارند. ( فردای قیامت یک وقت به پرونده اعمالت نگاه می‌کنی عبادت‌های علی را می‌بینی). فاطمه (س) فرمود: پسرم افطار کن، مادر به من چه می‌دهی افطار کنم؟ فرمود: نصف عبادت‌های من برای آن‌هایی که برای تو گریه می‌کنند ( ثواب یکی از آن نمازهای شب نشسته حضرت زهرا ( سلام الله علیها) برای همه ما بس است ثواب یکی از آن تازیانه‌هایی که در راه ولایت خورد برای مغفرت ما در روز قیامت بس است) امام حسین ( علیه السّلام) فرمود: داداش افطار کن، برادر شما به من چه می‌دهی؟ فرمود: فردای قیامت خودم بر در بهشت می‌ایستم یک یک محبّانت را وارد بهشت می‌کنم وقتی همه آن‌ها وارد بهشت شدند بعد خودم وارد می‌شوم...


برچسب‌ها: اولین روزه‌ی حضرت اباعبدالله الحسین، اولین باری که امام حسین روزه گرفت، اولین روزه‌ای که حضرت اباعبدالله گرفت، داستان اهل بیت، داستان‌های کوتاه اهل بیت، داستان‌ کوتاه و خواندنی در مقام اهل بیت، داستان‌ کوتاه و خواندنی در مقام سید الشهدا

  • محمدحسین کاوری
۱۳
مرداد
۹۰

بسم الله الرحمن الرحیم

«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» (بقره 187)

 خصوصیات زن و شوهر، ازدواج

همانطور در آیه بالا مشاهده کردید قرآن، زن و شوهر را به لباسی برای همدیگر تشبیه می‌کند. اما وجه شبه این تشبیه چیست؟ چرا قرآن از تعبیر لباس برای زن و شوهر استفاده می‌کند و زن و شوهر را لباس یکدیگر قلمداد می‌کند؟

 

برای پاسخ به این سوالات باید مشخصات یک لباس خوب را بررسی کنیم  تا دلیل تشبیه را بیابیم.

 

1-   لباس انسان را حفظ می‌کند؛ پس ازدواج انسان را از آلوده شدن به گناه حفظ می‌کند.

2-   لباس هرکسی مخصوص خود اوست؛ پس همسر مخصوص همسرش است.

3-   لباس زینت انسان است؛ پس زوجین باید زینت یکدیگر باشند.

4-  لباس انسان را از بیگانه می‌پوشاند؛ پس زن و شوهر باید امانت‌دار باشند و عیوب یکدیگر را بپوشانند. (امروزه یکی از عوامل طلاق عدم رعایت این اصل مهم است.)

5-   لباس باید از همه‌ی جهات مناسب انسان باشد؛ بنابراین زوجین باید هم‌کُفو و هم‌سطح یکدیگر باشند.

6-  نوع لباس در شرایط مختلف ( مثلاً در زمستان و تابستان) متفاوت است؛ بنابراین زن و شوهر باید در شرایط مختلف (مثلاً در ناراحتی یا خوشحالی و یا در غم و غصه) برخوردی متفاوت و مناسب داشته باشند.

7-  هرگاه انسان تصمیم به تهیه لباسی می‌گیرد  برای رنگ و نوع لباس وقت زیادی می‌گذارد، به فروشگاه‌های مختلف سر می‌زند، با افرادی مشورت می‌کند؛ پس برای ازدواج و تعیین همسر (چه مرد و چه زن) باید وقت بیشتری گذاشت و با افراد زیادی مشورت کرد.

8-   لباس نداشتن و برهنه بودن ضد ارزش و یک ناهنجاری است؛ تجرّد و ازدواج نکردن نیز نقص و ناهنجاری محسوب می‌شود.

9-  انسان به حفظ لباس خود (اعم از شستن، اتو کشیدن و یا معطر کردن آن) اهمیت می‌دهد؛ بنابراین زن و شوهر وظیفه دارند با امر به معروف و نهی از منکر حافظ یکدیگر باشند.

 

محمدحسین کاوری-مردادماه ۱۳۹۰


برچسب‌ها: ویژگی‌های زن و شوهر، وظایف همسران برای یکدیگر، تشبیه همسر به لباسی برای انسان، وظایف زن و شوهر از زبان قرآن، خصوصیاتی که قرآن بر زن و شوهر نسبت به هم گفته
  • محمدحسین کاوری
۱۲
مرداد
۹۰
این نرم افزار برای ساختن انواع کارت پستال با خروجی‌های متفاوت بکار می‌رود. برای دانلود آموزش این نرم افزار حرفه‌ای روی لینک زیر کلیک کنید

لینک دانلود

لینک کمکی

برای دانلود ضمیمه آموزش نرم افزار روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود ضمیمه

اگر منظور، نوار زرد رنگ روی کلیپ باشد باید نرم افزار را با کد مخصوص، فعال کرد یا اصطلاحاً اکتیو کرد. خیلی‌ها همین مشکل را داشتند. در موارد اگر با اکتیو کردن درست نشد باید از ورژن جدیدتر یا قدیمی تر که اکتیو شده باشد استفاده کرد.


برچسب‌ها: آموزش نرم افزار ProShow Producer، آموزش نرم افزار پروشو پرودوسر، آموزش نرم افزار حرفه‌ای ProShow Producer، آموزش نرم افزاری برای ساخت کارت پستال، آموزش نرم افزار حرفه‌ای برای ساخت کارت پستال با خروجی .EXE، آموزش نرم افزاری برای ساخت کارت پستال با خروجی .EXE


  • محمدحسین کاوری
۱۰
مرداد
۹۰
هر فیلم یا سریال یا هر چیز دیگری که در رسانه به نمایش درمی‌آید پیام‌ها و نکاتی دارد. بعضی از این پیام‌ها آشکار و روشن است ولی بعضی دیگر به وضوح مورد توجه قرار نمی‌گیرد اما اثرات خودش را در مخاطب خواهد گذاشت.

 

سریال ساختمان پزشکان هم از این قانون مستثنی نیست. این مجموعه با لحاظ تمام نکات مثبتش، پیام‌هایی را دارد که به راحتی قابل فهم نیست. از آنجایی که پیام‌های آشکار آن بر همه روشن است ما بعضی از پیام‌ها و اثرات مخفی این سریال را بازگو می‌کنیم:

 

1 شخصیت ناصر، برادرِ شوهرِ نازنین است که این دو، کاملاً با هم نامحرم هستند اما آنقدر به پرو بال همدیگر می‌پیچند که انگار خواهر و برادرند. مثلاً در یکی از قسمت‌های این مجموعه، نازنین و ناصر جلوی چشم نیما (شوهر نازنین) با همدیگر مشاجره لفظی می‌کنند و در بعضی موارد ناصر به نازنین توهین می‌کند؛ حتی همدیگر را به اسم تو خطاب می‌کنند. (کدام مردی می‌تواند این موضوع را تحمل کند که جلوی چشم او به ناموسش توهین کنند؟) این ناهنجاری در این سریال باعث از بین رفتن حجاب‌ها در بین خانواده‌ها خواهد شد و کم کم برادر شوهر به زن برادر خود نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. در واقع این موضوع به مخاطبین این مطلب را القا می‌کند که برادر شوهر مثل شوهر، از خود ماست؛ و به جرأت می‌توان گفت که این منشاء خیانت و فساد همسر است.

 

2 منزل نیما و نازنین دقیقاً کنار منزل پدر اوست؛ و مشکل اصلی اینجاست که درب ورودی منزل نیما همیشه باز است و هرکسی می‌تواند سر زده به منزل او بیاید حتی ناصر (که چندین بار هم ناصر بدون در زدن و اجازه گرفتن وارد خانه شد.) و جالب اینجاست از دست نیما هم هیچ کاری ساخته نیست. در واقع برای نیما و نازنین مکان امنی وجود ندارد که بتوانند در آن مکان با هم تنها باشند (حتی فقط برای چند دقیقه صحبت خصوصی با همدیگر؛ چرا که هر لحضه ممکن است کسی سر زده وارد منزل شود) و این موضوع باعث می‌شود که مخاطبین به خصوص زنان از این مطلب درسی بگیرند، و آن اینکه در همچنین خانواده‌ای هیچ راهی وجود ندارد غیر از اینکه زن حجاب نداشته باشد. به این معنی که اگر زن خانواده حجاب نداشته باشد دیگر نیازی به مکان امن نیست. در ادبیات فارسی یک ضرب‌المثل وجود دارد به این مضمون که نباید به طرف مقابل نقطه ضعف نشان داد. این ضرب‌المثل با موضوع ما مرتبط است. یعنی حجاب نازنین در مقابل ناصر نوعی نقطه ضعف برای نازنین است و نازنین باید این نقطه ضعف را کنار بگذارد.

 

3 قدیمی‌ها می‌گویند حرف راست را یا باید از بچه شنید یا از دیوانه. شخصیت کسری در قسمت‌های آخر دچار نوعی اختلالات ذهنی می‌شود (به عبارتی دیگر دیوانه می‌شود) و با همان حال می‌گوید: «احساس می‌کنم یک نفر از همه‌ی ما فیلم‌برداری می‌کند و همه‌ی ما بازیگران این فیلم هستیم.» هرکسی می‌داند وقتی قرار است یک فیلم ساخته شود بازیگران آن باید عیناً همان دیالوگ‌هایی را بگویند و همان حرکاتی را انجام دهند که کارگردان از آن‌ها خواسته. در واقع بازیگرانِ یک سریال یا فیلم مجبورند دستورات کارگردان را عیناً اجرا کنند. این دیالوگی هم که شخصیت کسری داشت به موضوع جبر و اختیار شاره دارد. یعنی می‌خواهد به مخاطب بگوید که همه ما در همه‌ی کارها مجبوریم و هیچ اراده‌ای از خود نداریم و این خداست که کارگردان اصلی است و ما را مجبور به کاری می‌کند.

 

4 تمام زنان این مجموعه بدون چادر هستند و از مانتو استفاده می‌کنند. البته نمی‌توان منکر این مطلب شد که بعضی از چادری‌ها خیلی بی‌حجاب‌تر از مانتویی‌ها هستند و چادرشان فقط برای بستن دهان دیگران است و حتی گاهی اوقات مانتو مثل چادر می‌تواند حجاب یک زن را کامل کند. اما باید به کارگردان این سریال گفت مانتویی بودن تمام زنان یک سریال دور از انصاف است. حتی شخصیت نازنین که در واقع یک زن فهمیده، هنرمند و منطقی اما مظلوم است از مانتویی استفاده می‌کند که انواع رنگ‌های شاد در آن به کار رفته و فوق‌العاده جذاب است. این ناهنجاری، ناخودآگاه الگویی برای دختران جوان خواهد شد. (همانطور که در الگو بودن عروسک باربی برای دختران تجربه شده است. برای خواندن مقاله‌ای جذاب و مفید در مورد باربی و تأثیرات آن اینجا کلیک کنید)

 

البته همانطور که گفته شد این سریال پر مخاطب نکات مثبت زیادی داشت که که چشم پوشی از آن دور از انصاف است.

 

مطالبی که در بالا ذکر شد گوشه‌ای از برداشت‌های شخصی بنده از این سریال بود که ممکن است در آن اشتباهاتی باشد. با نظرات خود، راهنمایِ ما در این راه باشید.

 

محمّدحسین کاوری مردادماه 1390


برچسب‌ها: نکات سریال پر مخاطب ساختمان پزشکان، نکات منفی و مثبت سریال ساختمان پزشکان، نقد و بررسی سریال تلویزیونی ساختمان پزشکان نقد سریال ساختمان پزشکان، تحلیل و برداشت پیام‌های سریال ساختمان پزشکان

  • محمدحسین کاوری
۰۱
مرداد
۹۰
تعداد هفت فایل تور مجازی از مکه و مدینه براتون گذاشتم. خیلی جالبه. از دستش ندید.

مکه

برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید:

فایل اول

 فایل دوم

فایل سوم

فایل چهارم

فایل پنجم

فایل ششم

فایل هفتم

  • محمدحسین کاوری
۰۱
مرداد
۹۰
قرآن کریم

قرآن کریم توسط آقای امید مجد به نظم درآمده که در نوع خود بی‌نظیر است.

در اینجا ترجمه منظوم چهار آیه آورده شده است:

سوره حمد

سرآغاز گفتار نام خداست * که رحمتگر و مهربان خلق راست

ستایش بود ویژه کردگار * که بر عالمین است پروردگار1

که بخشنده و مهربان است نیز2 * بود صاحب عرصه‌ی رستخیز3

تُرا می‌پرستیم تنها و بس * نداریم یاور به غیر از تو کس4

بشو هادی ما به راه درست5 * ره آنکه منعم ز نعمات توست

نه آنان که خشمت بر ایشان رواست * نه آن‌ها که هستند گمره ز راست6

سوره کافرون

سرآغاز گفتار نام خداست * که رحمتگر و مهربان خلق راست

بگو ای رسول خدا مصطفی * به کفار و بر مشرکان خدا1

نخواهم پرستیم خدایان خوار * که آن را پرستید در روزگار2

نه هرگز پرستید رب مرا3 * نه من می‌پرستم بتان شما4

نه هرگز پرستید آن کردگار * که باشد مرا رب و پروردگار5

شما پس همان شرک گیرید پیش * که توحید من نیز از آن خویش6

سوره کوثر

سرآغاز گفتار نام خداست * که رحمتگر و مهربان خلق راست

همانا که اینک بدادیم ما * به تو کوثری پاک ای مصطفی1

تو هم پس به شکرانه می‌خوان نماز * برای خدایت بکن ذبح باز2

همانا همانکس که عیبت بخواند * خودش نسل مقطوع و ابتر بماند3

سوره اخلاص

سرآغاز گفتار نام خداست * که رحمتگر و مهربان خلق راست

بگو او خدائیست یکتا و بس1 * که هرگز ندارد نیازی به کس2

نه زاده نه زاییده شده آن اله3 * نه دارد شریکی خدا هیچگاه4

 برای شنیدن و دریافت فایل صوتی این ترجمه، روی لینک زیر کلیک کنید:

فایل صوتی ترجمه منظوم قرآن


برچسب‌ها: ترجمه شعر قرآن، ترجمه زیبای قرآن با اشعار زیبا
  • محمدحسین کاوری
۳۰
تیر
۹۰

نمادهای شیطان‌پرستیایدئولوژی شیطان‌پرستی

با اینکه بین مکتب‌ها و جریانات مختلف شیطان‌پرستی، اختلاف عقاید و تئوری وجود دارد، ولی با این‌همه می‌توان چند اصل اساسی را، به عنوان اصول مشترک آنان نام برد:

آته‌ایسم:

یعنی خدایی وجود ندارد. نفی خدا و موجودات ماورای جهان مادی، از مهم‌ترین اهداف شوم این نحله‌ی فاسد است.

اصولاً بندگی و اعتقاد به خدای یگانه‌ی بی‌همتا، مانع از انجام اعمال شنیع ضدّ مذهب و ضدّ انسانی می‌شود و تنها راه ایجاد فضا برای انجام هرگونه اعمال حیوانی، فضایی است بدون خدا که اصلی‌ترین هدف این گروه به‌شمار می‌رود.

دوگانه‌نگری منفی:

شیطان‌پرستان بر این باورند که روح و جسم غیر قابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شرّ وجود ندارد. این اصل و قاعده همچن بسیاری از قواعد چنین گروه‌هایی، غیر قابل اثبات و خلاف عقل سالم است؛ چرا که در تمام دنیا نمونه‌ای مبنی بر دیدن روح به اثبات نرسیده است و نخواهد رسید و اینکه خیر و شر با هم بتوانند در فضایی مشترک باشند، بودن تعرّض به یکدیگر که به این وسیله خیر و شر مساوی پنداشته شوند، امری باطل است که خلاف آن در تمام قوانین طبیعی و عقلی موجود است. همچنین، این نظریّه خلافِ عقاید تمامی ادیان الهی است.

اُتودیسم (خودپرستی):

خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست. همچنان‌که از دیگر عقاید آن‌ها برمی‌آید، هر گروهی که بخواهد اعمالی ورای اخلاق یا قواعد عقلی و نقلی انجام دهد، ناگزیر باید به چنین قوانینی رو آورد.

ماتریالیسم:

اعتقاد به اصالت ماده و اینکه تنها شیء موجود، ماده است و هیچ امر ماورایی وجود ندارد. ماتریالیسم شاخه‌های مختلفی دارد که در هرکدام، پیدایش جهان و پدیده‌های آن به شکل خاصی بیان می‌شود. اندیشمندان در محل خود، اشکالات و ردّ این نظریه‌ها را بیان نموده‌اند.

آنتی رلیژن (ضد مذهب):

خصومت با مذاهب، خصوصاً در مورد مذاهبی که اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ دارند. مبارزه با مذاهب و ادیان الهی، زمینه‌ای مناسب برای پیدایش این فرقه‌ی فاسد است، زیرا جایی که ادیان و مذاهب تمام می‌شوند، چنین فرقه‌هایی تشکیل و پرورش می‌یابند.

هدونیسم (لذت گرایی):

اعتقاد به استفاده از لذّت در حد بالای آن، زیرا تمام لذّات در خوشی دنیایی است. و این خوشی‌ها خصوصاً لذّات جنسی، انگیزه‌ی لازم را برای کارهای روزانه فراهم می‌کنند و به هر شکلی انجام آن‌ها لازم و ضروری است. این اعتقاد باطل، سعی در نزدیک کردن انسان‌ها به خوی حیوانی دارد و این دنیا را محلّی برای لذّت و شهوت‌رانی می‌داند و می‌توان گفت این اصل نتیجه‌ی اصول قبلی است و بازگشت همه‌ی آن‌ها به پوچی، بی‌هدفی، بی‌هویّتی، و مادی‌نگری است

سیاه‌نمایی:

شیطان‌پرستی دنیایی را ترسیم می‌کند که هیچ روزنه‌ی امیدی برای آن متصوّر نیست. در چنین دنیایی، افراد هیچ امیدی به سعادت ندارند و هیچ هدفی را برای خود تصور نمی‌کنند، در نتیجه افراد تمایل به خودکشی، استفاده از مواد مخدر کشنده، خودزنی و اعمال شنیع دیگر پیدا می‌کنند. این مطلب و نتایج آن به وضوح در پایگاه‌های اینترنتیِ طرفداران و شعرهای خوانندگان شیطانی دیده می‌شود.

به یک شیطان‌پرست می‌آموزند که دنیا میان لجن است و هیچ وقت نمی‌توان در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد پس چاره‌ای جز مردن و رهایی از این دنیا نیست و راحت‌ترین راه آن خودکشی است. به وی می‌آموزند زندگی در دنیا بر اساس دروغ بنا شده، و باورهای مردم نیز پایه‌ای جز دروغ ندارد؛ لذا همه عادت کرده‌اند دروغ بگویند و حرف راست حتی اگر باشد، هیچ معنا و مفهومی ندارد. همه چیز در شیطان‌پرستی، منفی جلوه داده می‌شود. هیچ امر مثبتی وجود ندارد و همه چیز منفی است.

 

  • محمدحسین کاوری
۲۲
تیر
۹۰

سفر

 

روزی روزگاری در یک دهکده‌ی کوچک خانواده‌ای زندگی می‌کردند که نسبتاً فقیر بودند اما بین افراد آن خانواده صمیمیت خاصی وجود داشت. یک روز پدر خانواده تصمیم می‌‌گیرد برای بهبود وضعیت مالی خانواده به سفری طولانی برود. زن و بچه‌هایش به خاطر علاقه زیاد به او مانع این سفر شدند اما وی آن‌ها را توجیه کرد که این یک سفر اجباری است و به آن‌ها قول داد پس از بازگشت، وضعیت مالی آن‌ها بسیار خوب خواهد شد.

آن مرد به سفر رفت. هر روزی که می‌گذشت زن و بچه‌ی او بیشتر دلتنگش می‌شدند؛ تا اینکه یک روز نامه‌ای از طرف پدر به دست آن‌ها رسید. آن‌ها از فرط خوشحالی و به خاطر احترام فقط آن نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتند.

مدتی گذشت و یک نامه دیگر از طرف پدر به دست آن‌ها رسید. آن‌ها با این نامه همان کاری را کردند که با نامه قبلی کردند.

پس از گذشت مدتی دوباره نامه‌ای به دست آن‌ها رسید و باز هم نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتند.

سالیان سال گذشت تا اینکه پدر از سفر برگشت. به خانه خود که رسید فقط دختر کوچکش را دید که فقیرانه وسط خانه نشسته است. اما خبری از مادر، برادر و دختر بزرگ خانواده نبود. دختر به محض دیدن پدر او را در آغوش کشید.

پدر پرسید مادرت کجاست؟

دختر گفت چند سال پس از رفتن شما، مادر دچار بیماری شد و مُرد.

پدر گفت مگر نامه اوّل را نخواندید؟ من با آن نامه مقدار بسیار زیادی پول برایتان فرستادم.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیدیم و روی طاقچه گذاشتیم.

پدر پرسید برادرت کجاست؟

دختر گفت برادر بخاطر بیکاری دچار اعتیاد، فساد و افسردگی شد. الآن هم در کوچه‌ها سرگردان است.

پدر گفت مگر نامه دوم را نخواندید؟ من در آن نامه نوشته بودم که برای او پیش خودم کار خوبی پیدا کرده‌ام.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیدیم و روی طاقچه گذاشتیم.

پدر گفت خواهرت کجاست؟ دختر گفت او هم با پسر همسایه ازدواج کرد اما شوهرش از برادرم بدتر بود. او معتاد و بی مسئولیت بود. الآن خواهرم به وضع بدی دچار شده. هر روز آرزوی مرگ می‌کند.

پدر گفت مگر نامه سوم را نخواندید؟ من در آن نامه نوشته بودم که راضی نیستم با پسر همسایه ازدواج کند.

دختر گفت ما فقط آن نامه را بوسیده و روی طاقچه گذاشتیم...

نتیجه: ما روزی چند بار به قرآن مراجعه می‌کنیم تا ببینیم خدا چه چیزی برای ما فرستاده؟ قرآن کتابی است که هر چیزی برای سعادت بشر لازم باشد در آن وجود دارد. البته از آن جایی که آیات قرآن مثل کره زمین است و از هر طرف که به آن نگاه کنیم یک معنی می‌دهد فقط مفسرین واقعی آن می‌توانند آن را تفسیر کنند؛ یعنی چهارده معصوم. ما همیشه آن را بوسیده و روی طاقچه می‌گذاریم. آیا تا به حال شده آن را باز کنیم و از آن استفاده کنیم...؟

کتابی که قیمت ندارد...


برچسب‌ها: داستان زندگی، داستان کوتاه و آموزنده، داستان کوتاه و زیبا، داستان مردی خانواده دوست، داستان زیبا کوتاه و خواندنی، داستان قابل تأمل، قرآن با ارزش، قرآن کتاب زندگی، قرآن کتاب هدایت بشر، قرآن کتاب نجات انسان، قرآن کتاب هدایت و نجات انسان و بشر
  • محمدحسین کاوری
۱۴
تیر
۹۰

«یک خانه و دو حادثه»حرم امن الهی

خانه کعبه را همه می‌شناسید و عظمت و قداست و حرمت آن را کاملاً می‌دانید. سوره فیل را نیز در قرآن کریم خوانده‌اید و داستان فیل و ابرهه و طیر ابابیل را می‌دانید. ابرهه که فکر تخریب کعبه را در سر داشت، با سپاهی گران و بر فیل سوار، راهی حرم امن الهی شد تا کعبه را خراب کند ولی خداوندِ کعبه به او مهلت نداد و با عذابی که به وسیله طیر ابابیل و بارش سجّیل بر آن‌ها فرو فرستاد، آن‌ها را قبل از رسیدن به کعبه و اجرای نقشه‌ی شوم خود، به سزای خود رسانید و آن‌ها را در حالی که هنوز به کعبه نرسیده بودند، «کَعَصفٍ مَأکُول» شکست خورده و زمین‌گیر ساخت. این یک حادثه درباره‌ی خانه‌ی خدا، که سال وقوع آن به دلیل عظمت آن به «عام الفیل» مشهور شد.

امّا هفتاد و دو سال پس از هجرت و حدود دوازده سال پس از ماجرای غمبار کربلا، حادثه دیگری درباره‌ی خانه‌ی کعبه رخ داد که آن نیز بسیار شگفت و حیرت آور است. حتماً می‌دانید پس از مرگ معاویه، عبدالله بن زبیر نیز همچون امام حسین(علیه السلام) با یزید خبیث بیعت نکرد و روانه‌ی مکّه شده امّا از آن مکان مقدّس همراه امام خود حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) روانه عراق و کربلا نشد و از فیض همراهی امام و جانفشانی در راه آن حضرت، محروم ماند. پس از جریان کربلا و واقعه حرّه و سرانجام پس از مرگ یزید و روی کار آمدن مروانیان، برای خود از مردم بیعت گرفت و باز هم همراه امام خود که از طرف خداوند عهده دار امامت شده بود، نشد. یعنی به امام سجاد (علیه السلام)  نپیوست، بلکه خود داعیه‌ی رهبری و زعامت داشت. حکومت جبّار و تبه‌کار آن زمان، حجّاج بن یوسف ثقفی، این ستمگر ملعون را برای دستگیری و سرکوب او به مکّه فرستاد. ابن زبیر، به بست کعبه رفت و در آن‌جا متحصّن شد و به آن خانه‌ی منزّه پناه برد. حجّاج همچنان با یورش تاخت و بر کوه ابوقُبَیس، که مشرف بر کعبه‌ی شریف است، منجنیق نصب کرد و پاره سنگ‌های کوه ابوقبیس را در منجنیق نهاد و به طرف پایگاه عبادت پرتاب کرد و جایگاه قبله را ویران کرد و مطاف را منهدم ساخت و حجرالاسود را چون احجار عادی به دور انداخت و ارکان چهارگانه کعبه را در هم فرو ریخت. ولی این‌بار در آسمان طیر ابابیل پیدا نشد و دستی از غیب بیرون نیامد و کاری نکرد. در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا با ابرهه چنان شد و با حجّاج چنین؟!!! چرا خداوند آن زمان از خانه‌اش آنگونه محافظت فرمود و این زمان قبله‌گاه اینچنین ویران شد؟!!!

در جواب این سوال، عارف حکیم، فقیه و مفسّرِ نامدار اسلام، مرحوم فیض کاشانی، از محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی از کتاب «من لایحضره الفقیه» نقل می‌کند: آنچه در اصحاب فیل جاری شد، بر سر حجّاج نیامد زیرا هدف مستقیم حجّاج ویرانی کعبه نبود، بلکه منظورش دستگیری ابن زبیر بود و این مرد یعنی ابن زبیر مخالف حقّ یعنی مخالف امام معصوم زمان خود، حضرت علی بن حسین (علیهماالسلام) بود. وی با چنین فکری در منازعه با حکومت منحوس وقت، به کعبه متحصن شد و خداوند در این جریان اراده فرمود برای مردم بیان فرماید که به این ضدّ حق پناه نخواهد داد، لذا مهلت داد تا کعبه را بر سر او ویران کنند!!!

از این جریان به خوبی روشن می‌شود که ضدّیت با ولایت و امامت خاندان رسول خدا (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) آنچنان در نزد خداوند متعال مطرود است که اگر کسی با آن ذوات مقدسه مخالفت کند و ضد مقام رهبری آن‌ها باشد و آن‌ها را تنها بگذارد و یاری نکند و خود داعیه‌ی خام رهبری در سر بپروراند، اگر به کعبه هم پناه ببرد، از امان خاص الهی برخوردار نخواهد بود. (فَاعتَبِرُوا یا اُولی الاَبصار)

برگرفته از بیانات استاد محترم جناب حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی


برچسب‌ها: کعبه، خانه خدا، کعبه و دو حادثه، خانه خدا و دو اتفاق متفاوت، عام الفیل، کَعَصفٍ مَأکُول، فیل و ابرهه و طیر ابابیل، عبدالله بن زبیر، پناه بردن به کعبه، پناه بردن به خانه خدا، حجاج، عاقبت مخالفت با رهبری امت اسلامی و ولایت، فَاعتَبِرُوا یا اُولی الاَبصار
  • محمدحسین کاوری
۰۸
تیر
۹۰

اما حرف‌های خودمونی با همه دخترها

 

·        خواهر گلم؛ حیف نیست زیبایی‌های خودت رو در معرض دید چشم‌های هوسباز افراد آلوده بذاری؟ شأن تو خیلی بالاتر از اینه.

·        خداوند زیباست و زیبایی رو دوست داره. و هممون میدونیم دختر خیلی زیباتر از پسره. و دختر باید خیلی بیشتر و بهتر از این نعمت مواظبت کنه. پس خواهرم؛ در این رگبار سهمگین نگاه، چتر حجاب را فراموش نکن...

·        چند روز پیش اسمسی برام اومد که خیلی به دلم نشست و آن اسمس این بود: «خداوند زن را نمک زندگی آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد» واقعاً هم همینطوره. اگه زن نباشن اکثر مردا پلاسیده میشن! اما یک ضرب‌المثل هست که میگه: «هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به وقتی که بگندد نمک!» منظورم اینه که اگه زن با نمک فاسد بشه ناچاراً مرد هم فاسد میشه و مرد که فاسد شد جامعه به فساد کشیده میشه.

·        بعضی وقتا با خودم میگم خوش به حال دخترا. آخه این همه که اسلام به دختر و زن اهمیت داده به مرد اهمیت نداده. بزرگترین افتخار دخترا اینه که الگوی اون‌ها حضرت زهراست. بیخود نیست که میگن: «بهشت زیر پای مادران است.»

·        توی قسمت اول از این مجموعه چهار قسمتی نامه یک زن مسیحی به زنان مسلمان رو براتون نوشتم که چطور از فسادش اظهار ندامت و پشیمانی می‌کرد. به قول اون زن مسیحی، افتخار زنان مسلمان عفت و پاکدامنی اوناست. البته بعضی از زنان غربی هم هستن که به ظاهر اصلا پشیمون نیستن و می‌خوان بهانه دست دیگران ندن. این بعضی‌ها هم قضیشون مثل قضیه اون کسیه که می‌افته تو چاه؛ و برای اینکه تنها نباشه به بقیه که بیرون چاه هستن به دروغ میگه: «بیاین پایین اینجا خیلی جای خوبیه آدم کیف میکنه همتون بیاین پایین!» این افراد هم که در کثافاتشون غرق شدن، برای اینکه تنها نباشن و بقیه هم مثل اونا بشن، به دروغ از وضعیت فعلیشون اظهار رضایت می‌کنن! البته حق هم دارن! اگه اظهار رضایت نکنن می‌خوان چی بگن؟! اما باید به همون افراد هم گفت که همیشه راه برای شروع دوباره وجود داره...

·        وقتی دختر حجاب نداشته باشه، پسر هم با خودش میگه واسه چی ازدواج کنم؟! من که هر دختری بخوام در اختیارم هست! اما وقتی دختر حجابش رو حفظ کنه، پسر مجبوره ازدواج کنه. الان غرب دچار بحران خانواده شده؛ یعنی در غرب خانواده خیلی کم وجود داره. این بحران به جایی رسیده که دولت به دختر و پسر پول میده تا با هم ازدواج کنن و حداقل پنج سال بتونن همدیگرو تحمل کنن تا بچه اون‌ها زیر سایه پدر و مادر رشد کنه! نکته جالب اینجاست که به زور پول هم نمیتونن همدیگرو فقط پنج سال تحمل کنن!!!

·        غرب اون چیزی نیست که در فیلم‌ها به ما نشون میدن. در جامعه غرب، بدبخت ترین و مظلوم ترین موجود، زنه! باور کنید راست میگم. نمیدونید به بهانه آزادی (حیوانی) چه بدبختی‌ها که به سرمون نمی‌خوان در بیارن. بیاید قدر این امنیت رو بدونیم.

·        نکته آخر اینکه: بی حیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشیه نه روشنفکری؛ علامت جهالته نه تمدّن. پس مواظب باش که افراد هوسباز به بهانه آزادی، عشق، یا اینجور چیزها عفتت رو از بین نبرن. آخه آزادی و عشق به اون معنی که ما فکر می‌کنیم نیست. اگه فرصت کردی به دو لینک زیر یه سری بزن و تا آخر مطلبشو بخون.

 نامه یک زن مسیحی به زنان مسلمان

آزادی معنوی و آزادی اجتماعی


برچسب‌ها: زیبایی‌های زن و دختر، نعمت زیبایی، اسلام و اهمیت به زنان و دختران، فیلم‌های خارجی و غربی

  • محمدحسین کاوری