یه بار توی ماشین خالم نشسته بودم و داشتیم میرفتیم به گشت و گذار!!!
از صحبتها متوجه شده بودم که دخترخاله کوچیکم که بچه ست، دستشویی داره و توی مسیر ما هیچ دستشویی وجود نداشت.
منم به شوخی گفتم: غصه نخور عمو جون. هر وقت دیدی خیلی آمپر زده بالا بگو تا کنار جاده خودم واست چادر بگیرم و کارتو انجام بدی! کسی نمیبینه!
خب بچه بود دیگه!!!
جلوتر که واسه دستشویی ایستادیم متوجه شدم دخترخاله بزرگم که دختر جوونی بوده دستشویی داشته!!!
هیچی دیگه؛ تا مقصدمون به افق نگاه میکردم!
(البته بعدش عذر خواهی کردم که سوء تفاهم نشه! اونا هم کاملا متوجه شده بودن که من اشتباه فهمیدم!)
- ۱ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۷