!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۴۳۳ مطلب توسط «محمدحسین کاوری» ثبت شده است

۰۵
تیر
۹۱

انـــصـــافـــــ نـیـســتــــ ـ ـ

کـهـ دنـیـا آنـقـ ـدر کـوچـکـــ بـ ـاشـ ـد

کـهـ آدمـ ـهـایـــ تـکـ ـراریـــ را

روزیـــ صـ ـدبـار بـبـیـنـ ـی

و آنـقـ ـدر بـزرگـــ بـ ـاشـ ـد

کـهـ نـتـوانـ ـی

آنـــ کـسـ ـی را کـهـ

دلـتـــ مـیـ ـخــواهـ ـد،

حـتـی یـکـ ـبــار بـبـیـنـ ـی...!!

تنها

  • محمدحسین کاوری
۰۵
تیر
۹۱
 

 آدمهای ساده را دوست دارم.

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.

همان ها که برای همه لبخند دارند.

همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.

 آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛

 عمرشان کوتاه است.

بسکه هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوءاستفاده می کند

یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.

آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند‎‏‎

  • محمدحسین کاوری
۰۵
تیر
۹۱

خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود  در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.

 

  • محمدحسین کاوری
۰۵
تیر
۹۱

سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم



  حال عجیبی ست دیدن همان آسمان



  که شاید تو


  دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . .

  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱

نامت چه بود؟

آدم

فرزند کی؟

بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟

بهشت پاک

اینک محل سکونت؟

زمین خاک

آن چیست بر گردن نهاده ای؟

امانت است

قدت؟

روزی چنان بلند که همسایه خدا، اینک به قدر سایه بختم به روی خاک

روز تولدت؟

روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟

اینک فقط سیاه ز شرم چنان گناه

چشمت؟

رنگی یه رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان

وزنت؟

نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوستو نه آنچنان سنگین که نشینم بر این خاک

جنست؟

نیمی مرا زخاک نیمی دگر خدا

شغلت؟

در کار کشت امیدم

شاکی تو؟

خدا

وکیلت؟

آن هم خدا

جرمت؟

چیدن یک سیب از درخت وسوسه

تنها همین؟

همین!!!

حُکمت؟

تبعید در زمین

ترسیده ای؟

کمی

ز چه؟

که شوم اسیر خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟

بلی گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟

دیگر گلایه نه، ولی...

ولی چه؟

حکمی چنین آن هم یک گناه!!؟
دلتنگ گشته ای ؟
زیاد
برای که؟
تنها خدا
آورده ای سند؟
بلی
چه ؟
دو قطره اشک
داری تو ضامنی؟
بلی
چه کسی ؟
تنها کسم خدا
در آ خرین دفاع؟
می خوانمش که چنان اجابت کند دعا!!!

  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱
  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱


دلم گرم خداوندی است که با دستان من گندم برای یا کریم خانه می ریزد!

چه بخشنده خدای عاشقی دارم!

که می خواند مرا با آنکه میداند گنهکارم

دلم گرم است میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم...

برایت من خدا را آرزو دارم...

  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱

من آن پرنده را که راز تو را می داند دوست دارم...

من آن کوچک دلشکسته را که تو پناهش هستی دوست دارم...

من بلبل بی آواز،

رود خانه ی بی صدا،

شب بی ستاره ،

آن ماهی قرمز کوچک که برای آخرین بار لذت با آب بودن را چشید،

آن ستاره های گمشده ی کهکشان غم ها،

آن ابر های سیاه که نوید آزادی اند،

آن قایق بی مقصد،

آن گل پژمرده از بی وفایی صاحبش،من همه آنها را دوست دارم...

هه مرهم تنهایی هایم هستن!





  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱



آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خر
نشوی گریه کنی

کل دنیا سراب است بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

 به خدا مثله تو تنهاست بخند ...



  • محمدحسین کاوری
۰۴
تیر
۹۱


بگذار سخت باشم و سرد!!!!!

باران که بــــــــــارید...چتر بگیرم و چکــــــمه...

خورشید که تــــــــــابید...پنجره ببندم و تـــــــــاریک...

اشک که آمـــــــــد....دستمالی بردارم و خشــــــک...

او که رفـــــت نیشخندی بزنم و ســــــــــوت....

بگذار سخت باشم و سرد!!!!!

.

.


  • محمدحسین کاوری