!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۴۳۳ مطلب توسط «محمدحسین کاوری» ثبت شده است

۲۸
آبان
۹۱

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

حرمله بن کاهل اسدی کوفی ,آنکه کودک شیرخـوار امام حسـین (ع) را ( به نام علی اصغر , یا عبدالله رضیع ) در آغوش امام یا روی دست وی با تیر به شهادت رساند .
سالها پس از حادثه عاشورا , منهال در سفر حـج دیداری با امام سجاد (ع) داشت . حضرت پرسید :
حال حرمله چگونه است ؟ گفت : درکوفه است و زنده است . امام او را نفرین کرد که :

(( اللهم اذقه حر الحدید , اللهم اذقه حر النار ))
( خدایا سوزش و گرمای آهن و آتش را به او بچشان )

چون به کوفه برگشت , در دیدار با ( مختار ) که خروج کرده بود , ناگهان دید که حرمله را آوردند و به دستور مختار , دست و پایش را بریدند و سپس در آتش افکندند . منهال ماجرای خود با امام سجاد(ع) در دعای امام را نسبت به حرمله بیان کرد .
مختار از اینکه خواسته و دعای حضرت به دست او تحقق یافته , بسیار خوشحال بود .

  • محمدحسین کاوری
۲۸
آبان
۹۱

روز پنجم


1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام

"شبث بن ربعی"10 را به همراه یک هزار نفر به

طرف کربلا گسیل داد.


2. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا

شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا

بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین

علیه‏

السلام داشته و بخواهد به سپاه امام

علیه‏

السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این


مرد 500 نفر بودند.


3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که


برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه


‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی


سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و


سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.

  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱

********************

 

اشعار شب چهارم محرم – روضه طفلان حضرت زینب(س)

 

اینان کم از دو لاله احمر که نیستند

از یاوران خوب تو کمتر که نیستند

 

هر چند نور چشم من اما عزیز تر....

....از حنجر بریده اصغر که نیستند

 

هر چند سرو قامت آنها قیامت است

هرگز به دلربایی اکبر که نیستند

 

گیرم شهید گشته ، فدای تو می شوند

در کربلا سیاهی لشگر که نیستند

 

با آنچه مادر از سفر شام گفته بود

در پیج و تاب و حادثه ، بهتر که نسیتند

 احرامیان پور

  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱


حسین جان:


سائل و سینه زن و سیب ، سحر ، سوره ی فجر


سوز دل بهر عزای تو دمادم داریم...

هفت سین کرمت جور همیشه آقا...


ما فقط یک "سفر کرب و بلا" کم داریم..
  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱


حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر فرمودند:

ای مالک!
اگر شب هنگام ، به چشم خود ، کسی را در حال گناه دیدی
فردا به چشم گناهکار نگاهش نکن

شاید سحر توبه کرده باشدو تو ندانی
  • محمدحسین کاوری
۲۷
آبان
۹۱

روز چهارم


در روز چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در

مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را

برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام

تشویق و ترغیب نمود.


به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛


2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛


3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛

4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛

به سپاه عمر بن سعد پیوستند.9 بهم پیوستن نیروهای

فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.


  • محمدحسین کاوری
۲۶
آبان
۹۱

 روز سوم
1. "عمر بن سعد" یک روز پس از ورود امام علیه‏السلام به سرزمین کربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد.

2. امام حسین علیه‏ السلام قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع می‏شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان کنند.


3. در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "کثیر بن عبداللّه‏" ـ که مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه‏السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبداللّه‏ به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد)نزد امام حسین علیه‏السلام بود.

همین‏که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می‏آید،

بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت:

شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه‏ السلام برو. گفت:

هرگز چنین نمی‏کنم.

ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی.

گفت: هرگز!

ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت‏کاری هستی و من نمی‏گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید:

برای چه به اینجا آمده‏ ای؟

حضرت در جواب فرمود:

"مردم کوفه مرا دعوت کرده ‏اند و پیمان بسته‏ اند، بسوی کوفه می‏روم و اگر خوش ندارید بازمی‏گردم... ."

  • محمدحسین کاوری
۲۶
آبان
۹۱


از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم

تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم

گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به امیدجمعه ای که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی…………چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن…………..خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی…………………………..برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام…………………..دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوزم انتظارو انتظار است        هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است

هنوزم خواب میبینم به شبها    همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که جمعه آید روزی …    و این پایان خوب انتظار است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این جمعه هم گذشت…
یک روز جمعه
کسی آرام می آید
نگاهش خیس عرفان است
قدمهایش پر از معنا
دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش
مثال نور می آید
امید قلب ما روزی مثال نور می آید
اللهم عجل لولیک الفرج

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدام جمعه  می وزد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد     بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد

آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره      بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره

  • محمدحسین کاوری
۲۶
آبان
۹۱

روز دوم 1. امام حسین علیه‏السلام در روز پنجشنبه دوم


محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد


عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل کرده است


که: امام علیه‏السلام چون به کربلا رسید، پرسید:


نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را


شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل


ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را


جدم رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله به من داده

است.

 

2. در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامه‏ای


"عبیداللّه‏ بن زیاد" را از ورود امام علیه‏السلام به


کربلا آگاه نمود..


3. در این روز امام علیه‏السلام به اهل کوفه

 

نامه‏ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد


اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه


کرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا


عازم کوفه شود.4 اما ستمگران پلید این سفیر


جوانمرد امام علیه‏السلام را دستگیر کرده و به


شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به


امام علیه‏السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر

گونه مبارکش جاری شد و فرمود:


"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی‏ءٍ قَدیرٌ؛

خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ


والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت


خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.


  • محمدحسین کاوری
۲۳
آبان
۹۱



 

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم


عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

 

اس ام اس ماه محرم


عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است

 

اس ام اس ماه محرم


آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)

 

اس ام اس ماه محرم

 

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

 

اس ام اس ماه محرم

 

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته ...
یا حسین مظلوم ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

 

اس ام اس ماه محرم

 

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله ...

 

اس ام اس ماه محرم

 

کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

 

اس ام اس ماه محرم

 

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 

اس ام اس ماه محرم


دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است...

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین

 

اس ام اس ماه محرم

 

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

 

اس ام اس ماه محرم

 

با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است

 

اس ام اس ماه محرم

 

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا

 

اس ام اس ماه محرم

 

نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)

  • محمدحسین کاوری