مورچه و نسیم
چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ۰۴:۳۱ ب.ظ
نسیـم، دانه را از دوش مـورچـه انـداخت.
مورچـه دانـه را دوبـاره بر دوش گرفــت و رو به آسمان گفــت:
گـاهـی یـادم مـی رود کــه، هستی…
کـاش بیـشتـر نسیـم بـوزد.
نسیـم، دانه را از دوش مـورچـه انـداخت.
مورچـه دانـه را دوبـاره بر دوش گرفــت و رو به آسمان گفــت:
گـاهـی یـادم مـی رود کــه، هستی…
کـاش بیـشتـر نسیـم بـوزد.