مختصر زندگینامه پروین اعتصامی
باسمه تعالی
از تولد تا جاودانگی
یکی از «بدیعترین و دلاویزترین شکوفههای ادب فارسی و یکی از منادیان محبّت و مردمی و تقوی در عصر حاضر پروین اعتصامی است.»
پروین اعتصامی، نامیده شده به رخشنده، شاعرهی ایرانی، دختر مرحوم یوسف اعتصامی در سال 1285 در تبریز متولّد گردید. در کودکی با پدر به تهران آمد و بقیه عمر خود را در این شهر گذرانید. ادبیّات عرب و فارسی را نزد پدر آموخت و دورهی مدرسه اناثیهی آمریکایی تهران را به پایان رسانید. در تیرماه 1313 در سن 25 سالگی با پسر عموی پدر خود ازدواج کرد. و او را شوهرش به کرمانشاه برد. ولی این وصلت نامتناسب بیش از دوماهونیم نپایید و به خانه پدر بازگشت و تقریباً نهماه بعد رسماً تفریق کردند.
پدر پروین قبل از ازدواج، با طبع دیوان پروین شاعرهی عزیز ما موافقت نمیفرمود، زیرا احتمال میداد که در این مورد سوء تعبیر شود و طبع دیوان را تبلیغی برای بدست آوردن شوهر کنند. امّا پس از آنکه کار ازدواج پروین پایان یافت و احتمال سوء تعبیرات از میان رفت در سال 1314 به طبع و نشر دیوان وی اقدام کرد.
محیط اجتماعی و زندگانی پروین در آن روزگار با محیط اجتماعی امروز ایران تفاوت بسیاری دارد. پروین با فرهنگ آن عصرتبریز تربیت شده و اصولاً حضور زن در اجتماع آن عصر بیشتر به خواب و رؤیایی تعبیر ناشدنی شباهت داشت و تعلیم وتربیت منحصر به مکتب خانههای آن زمان و انحصاراً مخصوص جنس مذکر بود. ولی پروین ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر دانشمندش مرحوم یوسف اعتصامی آموخت.وزنی متفاوت از زنان عصر خود بود چون از کودکی در محفل دانشمندان که در خانهی پدرش منعقد میشد شرکت داشته و از هر خرمنی خوشهای بر چیده بود.
به مصداق مثل «الولدُ سِرُّ ابیه» برای شناخت دقیق روحیات و شخصیت پروین باید از خاندان ارزشمند اوشناختی داشته باشیم.
علّامه علی اکبر دهخدا،آشنای دیرین یوسف اعتصامی- پدرپروین- بود ودر شرح حال او می نویسد:
«یک عمر مواظبت وتربیت و تحلیهی نفس تعلیم و تزکیهی کسان و فرزندان، بی وقفه و بی تظاهر به معنویاتِ جامعه با بی آزاری نسبت به هر چیز وهرکس، خلوص با دوستان یکدل، محصّلِ تاریخ حیات شصتوسه سالهی یوسف اعتصامی (میرزا یوسفخوان اعتصام الملک آشتیانی) است.
پدر او میرزا ابراهیمخان مستوفی (اعتصام الملک)، یکی از اَعزّهی نُجَبای آشتیان، در جوانی با سِمَتِ استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در آن شهر مینوچهر اقامت گزید.
یوسف اعتصامی در سال 1253 شمسی در تبریز متولّد گردید. عهد صبا را در مهد تربیت پدر والاگُهَر و معلمین منتخب به تحصیل مقدمات پرداخت و پس از بلوغ به سن رشد و تمیز، با شوق غریزی و شوق طبیعیٍ بی بدیل خویش به تتمیم فضایل و تکمیل علوم و آداب ادامه داد.
در کودکی علوم عربیّه را فرا گرفت. فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم را به سِزا آموخت. در خطوط اربعه نستعلیق و نسخ و شکسته و سیاق از بسیاری استادان سلف، گویِ سبقت ربود. و سپس از علوم حدیثه بهرههای وافی برداشت. در زبان ترکی اسلامبولی دبیری شیرین سخن، در فرانسه (یعنی در زبان فرانسوی) مترجمی توانا و در لسان و ادبیات عربی بالخصوص یکی از ائمه و ارکان به شمار میآمد. چنانکه بیشک در احاطهی به این لغت در ایران بیهمال و در مصر و عراق و شامِ معاصر کم نظیر بود.
شوق رهایی
پروین محصول عمر یوسف اعتصامی است که برای رهایی زنان از قید بردگی آن همه مجاهدت کرد و رساله «تربیت نسوان» را نوشت. و بزرگان دیگری چون «میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی» در همان زمان در خارج از ایران تألیفاتی در همان راستا خلق کرد و «کتاب احمد» در نظر من معادل «امیل» ژانژاکروسو در امر تعلیم و تربیت است.
پروین مسلماً تمام ترجمههای پدرش را در مجلهی «بهار» خوانده بود و شکی نیست که با آموختن زبان انگلسی با ادبیات اروپا هم آشنایی داشت. به علاوه بنا به آشنایی و مکاتبات پدرش با طالبوف قطعاً آثار او را هم خوانده است. و از همهی آنها برای پرورش ذهنیّات خود در دنیای شعر سود جسته است.
او تنها شوق رهایی خود را ندارد بلکه رهایی جامعه از قید و بند فرهنگ دروغ، ریا، آموزش و پرورش همگانی ، ترقی و تعالی نسوان در سایهی تعلیم و تربیت و... را آرزو میکند. و با دارندگان این صفات پلید برخورد عارفانهای دارد.
پروین توانسته است با اسلوب و شخصیت و آراء فلسفی و کلمات اخلاقی خویش از سایرین متمایز باشد. شعر پروین، شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست. شعر تهذیب و تربیت و تعمیم اخلاق کریمی است؛ ترانه روحافزای مهر و عاطفت و فضیلت است. نغمهی جذّاب سعی و عمل و همتّ و اقدام وی است. سرود بیداری و پرهیزکاری و رستگاری است. گمانم این است که اگر در دیوان پروین امعان نظر کنیم در تشخیص مقام و ارزش وی معطّل نخواهیم شد.
یکی از مُمَیّزات شعر پروین این است که به کلّی از تصنّع لفظی و معنوی دور است و مطلقاً با ساختگیها که در منظومات دیگران دیده میشود آشنا نیست، و از بیان صریح عقیده خویش در مظاهر مختلفه بیم ندارد. در قصائد و تمثیلات و موضوعات تعاونی و اجتماعی، همهجا این برتری امتیاز نمایان است. هر خوانندهی با ذوق و هر ادیب دانشمند،در نخستین مراجعه متوجّه میشود که این سخنان لطیف مولود فکری است آزاد و حساس پرداختهی طبعی است مبتکر و مستقل که از خوشامدگویی گریزان است و عزّت نفسش تا حدی است که از درخت جهان نیز سایبانی نمی طلبد.
وفات
پروین تنها تک درخت باغ شعر امروز بود. تنها آمد و با نبوغ خود تنها زیست و از آن باجی که دنیا از نبوغ او گرفته بود باز هم در اعماق اجتماعی که میشناخت به تفکّر پرداخت و با عمر کوتاه (فقط 35 سال) نتیجهی عمر و نبوغ خود را به رایگان به مردم میهن بخشید و در سال 1320 رخت به سرای آخرت کشید.
این قطعه را بر سنگ مزار خود سروده است
این که خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایّام ندید هرچهخواهیسخنش شیریناست
صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند دل بیدوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
بین این بستر و عبرت گیرد هرکه را چشم حقیقت بین است
هرکه باشی وز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
آدمی هرچه توانگر باشد چون بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنتگاه خاطری را سبب تسکین است
- ۹۰/۰۳/۱۲
خسته نباشی
وبلاگ عالیست
منو با اسم مهندسی فناوری اطلاعات لینک کنید البته خبر بدید من هم لینکتون کنم