!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

طناب

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۳۹ ق.ظ

طناب

 

داستان درباره ی یک کوهنورداست که می خواست از بلند ترین کوه ها بالا برود .او پس از الها اماده سازی

 

ماجرا جویی خود را آغاز کرد ولی آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا

 

برود .

 

شب بلند های کوه را تماما در بر گرفت و مرد دیگر هیچ چیز را نمی دید .همهچیز سیاه بود . اصلا دید نداشت و

 

ابر روی ماه و ستاره هارا پوشانده بود .

 

همان طور که از کوه بالا می رفت چند قدم مانده به قله پایش لیز خورد ودر حالی که به سرعت سقوط می کرد از

 

کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید

 

احساس وحشت ناک مکیده شدن به وسیله ی قوه ی جاذبه او را دربر می گرفت . همچنان که سقوط می کرد همه

 

رویداد های خوب و بد زندگی به یادش آمد . 

 

در آن لحظه فکر می کرد که چقدر مرگ به او نزدیک شده. ناگهان احسا س کرد که طناب به دور کمرش محکم

 

شد. بدنش میان آسمان و زمین معلق شده بود.

 

در این لحظه چاره ای جز اینکه فریاد بکشد :

 

" خدایا کمکم کن! " برایش باقی نمانده بود .

 

ناگهان صدای پر طنین که از آسمان شنیده می شد جواب داد :

 

-" از من چه می خواهی؟ "

 

- خدایا نجاتم بده!

 

- واقعا باور داری که من می توانم نجا تت بدهم؟

 

- البته که باور دارم.

 

- اگر باور داری طنابی راکه به کمرت بسته شده پاره کن ...

 

یک لحظه سکوت ...

 

و مرد تصمیم گرفت محکم به طناب بچسبد.

 

گروه نجات می گویند: روز بعد یک کوه نورد یخ زده را پیدا کردند . بدنش از یک طناب آویزان بود و با دست

 

هایش طناب را گرفته بود ...

 

او فقط یک متر از زمین فاصله داشت.

 

شما چقدر به طنابتان وابسته اید  ؟

 

آیا حاضرید آن را ها کنید ؟

 

در مورد خداوند یک چیز را نباید فراموش کرد:

 

هرگز نگوئید او شما را فراموش کرده وتناه گذاشته.

 

هرگز فکر نکنید که او مراقب شما نیست.

 

به یاد داشته باشید که او هم واره شما ره بادست راست خود نگه داشته است .

 

 شما به کدام طناب وابسته اید.

 

  • محمدحسین کاوری

نظرات  (۴)

سلام
موفق باشید.
از وبلاگ ما چند نفر هم دیدن کنید و تجربیات ما رو در اختیار دوستانتون هم قرار بدید.
برای تبادل لینک ویژه به لینک زیر مراجعه نمایید.
http://srezaalavi.persiangig.com/Html/linkautoscript.html
........?#########?
.....?#############?
...?###############?
..?#################?..................?###?
..?##################?..........?#########?
....?#################?......?#############?
.......?################?..?###############?
.........?################?################?
...........?###############################?
..............?############################?
................?#########################?
..................?######################?
....................?###################?
......................?#################?
........سلام.........?##############?
...........................?###########?
..........خوبی...........?#########?
...............................?#######?
....وب قشنگی داری ......?#####?
...................................?###?
...به ماهم سر بزن............?#?
.......................................?
..............منتظرم.................?
........................................?
......اگه با تبادل لینک موافقی....?
.........................................?
...............منو به عنوان..........?
.......................................?
(. مسافر سکوت.... :.) ?
.................................?
........لینک کن.........?
......................?
.................?
............?
........?
......?......................?...?
..........?.............?............?
..............?.....?...................?
...................?.....................?
................?......?..............?
..............?.............?....?
.............?
...........?
..........?
.........?
.........?
..........?
..............?
...................?
.....اگه اومدی........?
............نظر...........?
......... یادت نره.........?
.............بای.............?
..............................?
اگه خواستی تو کارای وب کمکت کنم بهم خبر بده بوووووووووووووووووووس...............

اینم ادرس وب های دیگم

www.mosafere-tanhaei.blogfa.com

www.zed-2khmal.blogfa.com
  • محمدعلی رضاپور
  • سلام

    در وب ادبی(عرفانی-اجتماعی) پروازعشق
    منتظرتان هستم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی