!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

شب حضرت علی اصغر

جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۳۹ ب.ظ



 
 

با خودم فکر می کنم: اصلا چرا باید رباب با آب هم قافیه باشد؟!

گاه روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند !

حرمله آنقدرها هم که می گویند تیرانداز ماهری نبود.

هدف های روشنی داشت !

چشم عباس...

گلوی تو...

سینه ی حسین...

تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی علی بود، سه شعبه بود!

شش ماه، علی بودن را طاقت آوردی!

خون تو، جاذبه ی زمین را از بین برد.

حالا، پدرت یک قدم سوی خیمه می رود، برمی گردد....

می رود، بر می گردد...

می رود....

عرق شرم، مرد را تشنه تر می کرد....

باز هم یک قدم می رود، برمی گردد...

می رود پشت خیمه ها، با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره می سازد

تا دیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند...

رباب می رسد از راه ....

با نگاه... با یک جمله ی کوتاه:

آه!، آقا خودتان که سالمید ان شاءالله...

اصغرم فدای سرت...

*

سید حمیدرضا برقعی

  • قاصدک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی