سلسله عشق11
يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۱۹ ب.ظ
زبان حال امام سجاد(ع)
خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه پس این شعله ها یار دل آزارم شده
ای فلک جان مرا هر چند میخواهی بسوز
مدتی هست از عذاب سوختن کارم شده
خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهاییم تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم به تب
از چه پس این شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه پس بر چشم خون بارم شده
جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفادارم شده
خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده...