!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند .*.*. بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانه‌ی ماست

!!!گلچین!!!

آخر این دردِ ‌تغافل که به پیمانهٔ ماست
آتشی از پیِ دردادنِ میخانهٔ ماست
این صدایی که ز بشکستنِ دل می‌شنوی
در حقیقت اثرِ نالهٔ زولانهٔ ماست
تا چو مجنون پیِ لیلایِ ترقّی برسیم
ذوقِ صحرایِ طلب در دلِ دیوانهٔ ماست
غمِ گیسویِ پریشانِ ترقّیِّ وطن
بس که گلچین ز چمن،‌صبح و مسا گل شکند
بلبلان! باغ و چمن جمله عزاخانهٔ ماست

پیام های کوتاه
  • ۶ خرداد ۹۲ , ۰۲:۱۰
    شکر
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۱۴
    احساس
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۲ , ۱۲:۳۸
    رفیق
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۹ ارديبهشت ۹۵، ۱۶:۴۸ - سید حمید
    ممنون
نویسندگان

۲۲۷ مطلب توسط «قاصدک» ثبت شده است

۱۱
شهریور
۹۲

یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الصَّادِقُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ

یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا

یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه

شهادت امام جعفر صادق (ع) بر شیعیان تسلیت باد

قال الصادق (علیه السلام) :

* لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا * 

امام صادق (سلام و صلوات خدا و بر او باد) می فرماید :

* شیعه ما نیست کسی که بزرگترها را احترام نکند و به کوچکتر ها ترحم ننماید *

 

شهادت جانگداز ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، رئیس مذهب حقّ جعفری

حضرت امام جعفر الصادق(علیه‌‌الصّلاة و السّلام)

را محضر امام زمان(ع) و شما عزیزان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

 

  • قاصدک
۱۱
شهریور
۹۲

اگه گفتی اشتباهش کجاست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد

خب دیگه نگرد
اشتباهی نداره
ثواب ختم یه قرآن را بردی

  • قاصدک
۰۸
شهریور
۹۲


روزی تو خواهی آمداز کوچه های باران


تا از دلم بشویی غم های روزگاران..........

 



تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...


  • قاصدک
۰۸
شهریور
۹۲

اسمش محمد علی رجایی بود معلم بود قبلش دستفروشی میکرد بعد شد رییس جمهور مکتبی و مردمی و ساده زیست ایران که منافقای کوردل نتونستند تحملش کنند و به آرزوش یعنی شهادت رسوندنش. هنوز هم نام رجایی زنده است







  • قاصدک
۰۸
شهریور
۹۲

 

گـاهــی هـــم

نه برای اینکه، دنبال ازدیاد نعمتیـم

نـه از تــرس...

نـه از روی عـادت...

نـه بــرای دل خـودمـان...

تنها برای خاطـر خــــدا...

بـگـویــیــم :

 الحــمــدلله

  • قاصدک
۰۸
شهریور
۹۲

طنز و کاریکاتور | چگونه خواننده زیرزمینی بشویم؟ اگر احساس تنهایی می کنید؛ اگر با مادرتان قهر کردید و جایی برای رفتن ندارید؛ اگر بی پولی و فقر بر شما فشار می آورد و اگر عشق شهرت شما را کور کرده است، بروید خواننده زیرزمینی بشوید!

 فاصله میان شما و یک خواننده زیرزمینی مشهور فقط چند قدم است.


قدم اول

اینکه ظاهر خود را از دیگران متمایز کنید؛ سعی کنید واژه حمام را از فرهنگ لغات ذهن خود خارج کنید؛ یا آنقدر موهایتان را بلند و نامرتب کنید که تارزان و رابینسون کروزو با دیدن شما به شمایل خودشان افتخار کنند و یا چنان موهایتان را با تیغ از ته بزنید که وزارت نیرو با اتصال کابل به شما به اندازه دو تا سد قوسی از انعکاس نور کله کله تان برق تولید کند.

 

لباسهایتان هم یا باید متعلق به ایام طفولیت شما یا ایام تورم! یا سایز اسمال بپوشید که نصفتان از لباس خارج باشد یا سایز 3 ایکس لارج بپوشید که نصف لباس اضافی باشد.

سعی کنید از بز و شتر و عروسهای هندی و پیکان جوانان 47 الهام بگیرید، یعنی هرچه دم دستتان رسید از خودتان آویزان کنید؛ حلقه، زنجیر، نگین، ساچمه، سیم بکسل، دکوری جات، لوازم آشپزخانه و خلاصه هرچیزی که قابلیت اتصال به اعضای بدن و لباس را داشته باشد.

قدم دوم

پیدا کردن یک شاعر که نه، تکست نویس هم نه، یک شعر و ور نویس است! اگر هم پیدا نکردید عیبی ندارد. هر آدمی که دم دستتان بود بگیرید بیندازید توی دیگ، بگذارید روی گاز تا کاملا گرم و عرق زده شود بعد بلندش کنید مستقیم بگذارید جلوی کولر آبی درجه زیاد تا قشنگ سرماخورده و تب شدید نماید؛ وقتی تب و لرز کرد و در حالت سوختن و بیدار خوابی شروع کرد به هذیان گفتن، کنارش بنشینید و هرچه را به زبان آورد بنویسید و سپس حفظ کنید و در مراحل بعدی همانها را به عنوان شعر و ترانه اجرا نمایید.

قدم سوم

این است که به صدای خود فرم و شکل خاصی بدهید که از بقیه صداهای نهاده شده در موجودات عالم متمایز گردد. در این مرحله از صدای اشیا و موجوداتی مثل اگزوز هجده چرخ، شترمرغی که سینه پهلو کرده، بچه هفت ماهه مشکوک به اوتیسم حاد، ناودان پوسیده، لاک پشت اسید خورده و امثالهم بهره ببرید.


قدم چهارم

یافتن لقب استثنایی و دخترکش و جوان پسند و پیر خوشایند برای خودتان است. لقبی که در پس اسم کوچک شما بیاید و یک حس کنجکاوی در شنونده ایجاد کند که او را به فکر فرو ببرد و وادار به تلاشی خستگی ناپذیر در جهت یافتن و گوش فرا دادن به ترانه اجرا شده توسط این نام اعجاب انگیز نماید.

اسامی مثل کامبیز 6 لول حنجره؛ سیروس سگ صدا؛ فری خوشکله؛ اسی گورکن و امثالهم.


قدم پنجم

و نهایی هم این است که چهار نفر آدم درب و داغان دیگر عین خودتان که کار و زندگی نداشته باشند و تنها وجه تمایزشان با شما این باشد که به جای خوانندگی سراغ نوازندگی رفتند و سازی آویزانشان است پیدا کنید، بعد هم یک زیرزمین با یک ضبط صوت اجاره کنید؛ شما بنشینید شعرو ورهای آماده شده تان را بخوانید، آنها هم یک موش و گربه را ول بدهند روی یکسری ساز سنتی و پاپ تا تعقیب و گریز موش و گربه روی سازها، صداهایی متناسب با جفنگیات بلغور شده شما از ساز خارج کند و فی المجموع ضبط شده و در قالب یک آهنگ، آماده عرضه به روی زمین شود.

فراموش نکنید که آهنگ شما هرچقدر که از مبادی غیرمجاز تر وارد بازار شود، طرفداران بیشتری خواهد داشت.

  • قاصدک
۰۷
شهریور
۹۲


http://s3.picofile.com/file/7911416448/%D8%B4%D9%85%D8%B3.jpg

ایکاش رسیدن به تو آسان بشود 

حل کار من بی سرو سامان بشود

ای وصل به آسمان هشتم حرمت

سلمان با اذن تو مسلمان بشود !

 تا کی در آرزوی گیسوی نگار

این سینه وامانده پریشان بشود

«غم » گر نرود از دل زارم ، کاری

با او خواهم کرد پشیمان بشود !

وصل تو سواره ما پیاده ، ای دوست

کی فکر علاج درد « این » « آن » بشود

گرگیست نگاه وحشی ما امّا

گر ضامن ما شاه خراسان بشود

با یک بوسه به پنجره فولادش

کار دل ما درست و درمان بشود

پروانه به او اگر سلامی بکند

صد شعله برای او گلستان بشود

 

  • قاصدک
۰۷
شهریور
۹۲


pic92231 aftab98.ir 2 جمله های غمگین و احساسی

…………………………………………………….

تنهایی را دوست دارم . . .
بی دعوت می آید
بی منت میماند
بی خبر نمیرود.

…………………………………………………….
نبودنت هایت آنقدر زیاد شده اند که هر غریبه ای را شبیه تو میبینم
نمیدانم
غریبه ها تو شده اند یا تو غریبه

…………………………………………………….
چقدر سخته….
وقتی تو بی تفاوت از کنارم عبور میکنی امامن…
حتی وقتی ردپایت را میبینم بغض میکنی…
بی انصافی است…

…………………………………………………….

سخت در اشتباهی،
اگر فکر میکنی این روزها زود می گذرد….
به باور های غلطی رسیده ای،
اگر فکر میکنی که دلتنگی اسان است….
چه عقاید پلیدی داری،
اگر فکر می کنی دلم برایت تنگ نمی شود…
…………………………………………………….
دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره

…………………………………………………….
مدت هاســت احــساس میکــنم کــر و لال شــدم . . !!
این روزها صــدای احــساساتم رو فــقط صــفحه ی کیــــــــبوردم
میشــنود . . . !!
…………………………………………………….
شغل خوبی دارم . . .
” آدم میکنم و تحویل دیگری میدهم “ . . .
صد در صد تضمینی . . .
…………………………………………………….
میکوشم غمهایم را غرق کنم,اما بیشرف ها یاد گرفته اند شنا کنند

…………………………………………………….
شنیدم داری می ری…
نگفتی نگرونم …
شنیدم گفتی حرفه…
به دنبال بهونم…
شنیدم گفتی دنیا…
مثل شهرِ فرنگه…
به کسی که می فهمه…
نگو زندگی قشنگه…
من ندیدمت،شنیدم حرفاتو،نگفتی می شکنم با درداتوکمتر از من نیست رویات وشنیدم داری می ری ….
تا دیدی نمی تونم…
شنیدم گفتی سخته,کنار تو بمونم….
شنیدم دست کشیدی,از اون چیزی که بودی…
ندیدم ولی می گم …. :
که تو عاشق نبودی…

…………………………………………………….
وای ازنیمه شبی که بیدارشوم و…
تو رابخواهم…
وپاکت سیگارم خالی باشد…
…………………………………………………….
نفس میکشم تابه جای مرده ها خاکم نکنند این گونه است حال من دیگر چیزی نپرس….

…………………………………………………….
دلتنگ یک نفر کہ باشے تمام تلاشت را بکنے تا خوش بگذرد و لحظہ اے فراموشش کنے فایدہ اے ندارد!
تو دلت تنگ است،
دلت براے ھمان یک نفر تنگ است،
تا نیاید…
تا نباشد…تو ھنوز دلتنگے!

…………………………………………………….
این روزها تنم گرمی یک آغوش میخواد با طعم عشق نه هوس
لبانم خیسی لبانی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت
موهایم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز
تنی را میخواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را…
…………………………………………………….
یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم! مثل آتش زیر خاکستر می ماند…

حساب از دستم در رفته… چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم….؟؟ …

…………………………………………………….
من وتو ،
یه عکس دونفره،
به این دنیا بدهکاریم.
…………………………………………………….
تا الان شده رو ب روی آینه وایسی
حواست نباشه یاد گذشته ها بیوفتی
و آه بلندی بکشی و حواست سر جاش بیاد
و آه بلند تری بکشی؟

…………………………………………………….
مرا پی در پی زدند باز هم سکوتم مراخفه میکند و هیچ نمی گویم
…………………………………………………….
سریع ترین نقاشی بود که دیدم در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد…..

…………………………………………………….

  • قاصدک
۰۶
شهریور
۹۲

و رسالت من این خواهد بود

تا دو استکان چای داغ را

از میان دویست جنگ خونین

به سلامت بگذرانم

تا در شبی بارانی

آن ها را

با خدای خویش

چشم در چشم هم نوش کنیم
( حسین پناهی)

و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم( حسین پناهی)

جونقلی

  • قاصدک
۰۲
شهریور
۹۲

http://www.uploadtak.com/images/x628_kljklj.jpg

  • قاصدک