- ۰ نظر
- ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۲۹
امروز زمین به آسمان چسبیده، یکی شده، همه جا غرق نور و صفاست و مرکز نور از عرش به کعبه آمده و این خانه مرکز ارتعاش نور الهی شده و ملائک نیز به دور کعبه در حال طواف.
و ناگهان انفجار نور، زمین و زمان و آسمان را در بر میگیرد و صدای هلهله ی شادیفرشتگان و ملائک همه جا طنین می افکند، آری صدا، صدای کودکیست که از درون کعبهبگوش میرسد و آبشار نور از آسمان بطرف زمین خط سبز رحمت میکشد و بعد علی می آید تا رحمت بیاید.
علی می آید تا عدالت بیاید تا حوض کوثرفوران کند و می آید تا ختده برلبان محمد(ص) شکوفا شود.
و اینگونه علی آمد، از اعلی آمد تا آب زلال و پاک الهی برکویر تشنه عدالت، بر زمین بارور شود.
و علی آمد تا مرکز ثقل شود، مرکز ثقل یازده پاک مرد سبز علوی، سرخ محمدی تا قیام قیامت.
و علی آمد تا هر بت و بتخانه ای ویران شوند و شیاطین جن و انس شرمنده از جسارت.
و علی آمد تا سرچشمه هدایت، ولایت، سعادت انسان در زمین شکل بگیرد، جاری شود.
و علی آمد تا عدالت بیاید، مهر، محبت بیاید و مظلومان تاریخ جان بگویند، جان بگیرند.
و امشب ملائک آسمان پر به وجود علی اعلی میسایند.
و امشب تنها شبی است که اشک یتیمان و مظلومان تاریخ، اشک شور وشوق و عشق است.
تقصیر من است اینکه کم میآیی
در تـقـدیـر هـر انـسـانـی مـعـجـزه ای خـاص از طـرف خُـدا تـعیین
شـده ، که قـطعـاً در زنـدگی ، در زمـان مـنـاسب نـمـایـان خـواهـد شـد .
یـک شـخص خـاص یک اتفـّاق خـاص یـا یک مـوهِبت خـاص ...
منـتـظـر اعـجـاز خُـدا در زنـدگـیـت بـاش ، بـدون ذره ای تـردیـد .
هیچکس قفل بدون کلید نمیسازد
بنابراین خدا مشکلات را بدون راه حل قرار نداده
پس با مشکلات خود ، با اعتماد به نفس بالا برخورد کنید . . .
پیامبر(ص) می فرمایند: مَن عَظَّمَ شَهرَ رَجَبٍ فَقَد عَظَّمَ أمرَ اللّهِ ،ومَن عَظَّمَ أمرَ اللّهِ أدخَلَهُ جَنّاتِ النَّعیمِ. شعب الایمان ،ج3،ص374
هر کس ماه رجب را بزرگ بدارد، فرمان خدا را بزرگ داشته است و هر که فرمان خدا را بزرگ بدارد ، خدا او را وارد بهشت هاى پُرنعمت مى کند.
|
قدیم ترا معلم عزتی داشت
نون معلمی چه لذتی داشت
شاگردت از یه فرسخی مثل بید
ز هیبت معلمیت می لرزید
تو مهمونی جای تو صدر مجلس
زبونزد سوسن و سرو و نرگس
تموم دخترای این آبادی
می دیدنت تو پیرهن دامادی
عزت و احترام و جایگاهی
معلمی نگو، که پادشاهی
این روزا اما چی بگم، روم سیا
نداره هیچ رنگی دیگه اون حنا
تو مدرسه با بچه های شیطون
تو خونه هم نق نق و غرغر اون
به خونه باز با خلق تنگ اومدی
انگاری از میدون جنگ اومدی
می آی خونه خسته و درب و داغون
یه سال می شه سر نزدی به ننجون
خسته به خونه میری اما بانو
میده به دستت نرسیده جارو
تو مدرسه ، ادب یه جنس نایاب
تو خونه هم همیشه جنگ اعصاب
تو مدرسه ، شیطنت این و اون
تو خونه امر و نهی های ایشون:
گچی نکن اون کت و شلوارتو
نمالی روش ماژیک و خودکارتو
معلمی هم آخه کار شد واست؟
ببین سعید رفته تو بانک ملت
ببین تو دست خانمش پرستو
اضافه می شه روزی یک النگو
خونه گرفتن با آسانسور و وان
یه خونه هم تو شهرک گلستان
ببین فلانی که تو ساخت و سازه
اسم زنش کرده سه تا مغازه
این همه حرفا همه باد هواست
شکستن دلت ولی بی صداست
اگرچه همکلاسی های تنبل
همه برای خودشون شدن یل
فلانی که بی هنر و سواده
میفروشه بت همش پز و افاده
اگرچه بعضی رفقات گرفتن
هر کدوما چند تا خونه، چند تا زن
اگرچه بقال سر خیابون
بهتره روزگارش از حالتون
اما عوض نمی کنی با دنیا
معلمی رو با تموم حرف